پارت۱٠♡
پارت۱٠♡
لی: خب من یکم از خودم میگم
کوک: بفرما
لی: خب همونجور که میدونید من دوست صمیمی و نزدیک سومین هستم و خب با هم توی امریکا اشنا شدیم یعنی من هم برای ادامه تحصیل به اونجا رفتم و با هم توی یک دانشگاه افتادیم و من و سومین تنها دو نفری بودیم که کره ای بودیم و خب دوستیمون توی این چند سال بیشتر و بیشتر میشد اما من کارم به شخصه مدیریت برند های معروف توی لباس کفش و مد هست و.... اما تا حالا از برند های مختلف دعوت گرفتم اما نرفتم
+او چه عالی مینسو هم طراح لباس برند های معروفه اما چرا دعوت هارا قبول نکردید
لی: راستش من خودم به شخصه خیلی دوست ندارم مشغله کاری داشته باشم و دوست ندارم همزمان با هم چند برند را مدیریت کنم
_او پسرم تو دقیقا مثل سومین فوق العاده ای
لی: ممنونم
+خب چرا با مینسو کار نمیکنید مگه هر دوی شما توی برند های معروف کار نمیکنید
لی: بله چرا که نه خیلی هم عالیه با همچین خانوم زیبایی شراکت کنم
مینسو:(لبخند)
لی: راستش من از برندای مختلف دعوت میگیرم و تازگیا برای برند کالوین کلین دعوت گرفتم البته لویی ویتون هم گرفتم اما هنوز جوابی ندادم چون بادی یکیشونو انتخاب کنم فعلا دارم فکر میکنم و تصمیمو میگیرن اما واقعا نمیدونم
&خب با مینسو توی یه برند کار کنید دیگه
لی: چرا که نه ولی مینسو خانم شما توی چه برندی هستی
مینسو: برای کالوین کلین به تازگی دعوت گرفتم و میریم
لی: پس عالیه میتونیم با هم کار کنیم
مینسو: حتما چرا که نه
+خب پس مبارکه (خنده)
کوک: بابا بنظرت خیلی زود نیست برای تبریک عنوز مشخص نیست که مینسو بره ای نه یا من تجازه بدم یا نه
لی: ببخشید اما مگه اجازه همچین خانم مستقل و بالغ دست شماست
کوک: دقیقا
+خب کافیه دیگه
_اجوماااا وای راستی اجوما که رفته
_مینسو پاشو برو دسر هارو بیار انگار اجوما فراموش کرده. زود باش
کوک: مامان مینسو خدمتکار شما نیست
_چی بخاطر این دخدره سر من داد میزنی مراقب حرف زدنت باش کوک
کوک: من مراقب هستم پس شما هم مراقب باشید و مینوس هم جایی نمیره
مینسو: کوک اشکالی نداره میرم میارم
کوک: نه بشین
مینسو: گفتم میرم باشه اشکالی ندارع فقط لطفا دعوا نکنید نمیخوام اعصاب خوردی پیش بیاد و اینکه ما مهمون داریم زشته باشه عزیزم اشکالی نداره
ویو. راوی
مینسو رفت و دسر هارو اورد
و چید روی میز اما سومین یهویی از امد دستشو زد به یکی از دسر ها و ریخت روی لباس مینسو
پایان ویو راوی
&ای وای ببخشید(خنده) و (حرص فیک)
مینسو: باشه مینسو اشکالی نداره به اعصابت مسلط باش (تو دلش)
ویو مینسو
اومدم برم که اول گفتم نوش جان من سیر شدم میرم بخوابم شب خوبی داشته باشید(لبخند) که کوک دستمو گرفت ولی دستمو از تو دستش کشیدم و رفتم
پایان ویو
ادامه دارد...
لی: خب من یکم از خودم میگم
کوک: بفرما
لی: خب همونجور که میدونید من دوست صمیمی و نزدیک سومین هستم و خب با هم توی امریکا اشنا شدیم یعنی من هم برای ادامه تحصیل به اونجا رفتم و با هم توی یک دانشگاه افتادیم و من و سومین تنها دو نفری بودیم که کره ای بودیم و خب دوستیمون توی این چند سال بیشتر و بیشتر میشد اما من کارم به شخصه مدیریت برند های معروف توی لباس کفش و مد هست و.... اما تا حالا از برند های مختلف دعوت گرفتم اما نرفتم
+او چه عالی مینسو هم طراح لباس برند های معروفه اما چرا دعوت هارا قبول نکردید
لی: راستش من خودم به شخصه خیلی دوست ندارم مشغله کاری داشته باشم و دوست ندارم همزمان با هم چند برند را مدیریت کنم
_او پسرم تو دقیقا مثل سومین فوق العاده ای
لی: ممنونم
+خب چرا با مینسو کار نمیکنید مگه هر دوی شما توی برند های معروف کار نمیکنید
لی: بله چرا که نه خیلی هم عالیه با همچین خانوم زیبایی شراکت کنم
مینسو:(لبخند)
لی: راستش من از برندای مختلف دعوت میگیرم و تازگیا برای برند کالوین کلین دعوت گرفتم البته لویی ویتون هم گرفتم اما هنوز جوابی ندادم چون بادی یکیشونو انتخاب کنم فعلا دارم فکر میکنم و تصمیمو میگیرن اما واقعا نمیدونم
&خب با مینسو توی یه برند کار کنید دیگه
لی: چرا که نه ولی مینسو خانم شما توی چه برندی هستی
مینسو: برای کالوین کلین به تازگی دعوت گرفتم و میریم
لی: پس عالیه میتونیم با هم کار کنیم
مینسو: حتما چرا که نه
+خب پس مبارکه (خنده)
کوک: بابا بنظرت خیلی زود نیست برای تبریک عنوز مشخص نیست که مینسو بره ای نه یا من تجازه بدم یا نه
لی: ببخشید اما مگه اجازه همچین خانم مستقل و بالغ دست شماست
کوک: دقیقا
+خب کافیه دیگه
_اجوماااا وای راستی اجوما که رفته
_مینسو پاشو برو دسر هارو بیار انگار اجوما فراموش کرده. زود باش
کوک: مامان مینسو خدمتکار شما نیست
_چی بخاطر این دخدره سر من داد میزنی مراقب حرف زدنت باش کوک
کوک: من مراقب هستم پس شما هم مراقب باشید و مینوس هم جایی نمیره
مینسو: کوک اشکالی نداره میرم میارم
کوک: نه بشین
مینسو: گفتم میرم باشه اشکالی ندارع فقط لطفا دعوا نکنید نمیخوام اعصاب خوردی پیش بیاد و اینکه ما مهمون داریم زشته باشه عزیزم اشکالی نداره
ویو. راوی
مینسو رفت و دسر هارو اورد
و چید روی میز اما سومین یهویی از امد دستشو زد به یکی از دسر ها و ریخت روی لباس مینسو
پایان ویو راوی
&ای وای ببخشید(خنده) و (حرص فیک)
مینسو: باشه مینسو اشکالی نداره به اعصابت مسلط باش (تو دلش)
ویو مینسو
اومدم برم که اول گفتم نوش جان من سیر شدم میرم بخوابم شب خوبی داشته باشید(لبخند) که کوک دستمو گرفت ولی دستمو از تو دستش کشیدم و رفتم
پایان ویو
ادامه دارد...
۸.۱k
۲۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.