هوسخان

#هوس_خان👑
#پارت146



منم پسر شمام
منم مغرورم منم
حرف زور توی کله من نمیره
اگه میخوای هرچی که بهم دادی ازم بگیری اونقدر توی همون فرنگستون برای خودم جمع کردم که نیازی به مال و اموال شما نداشته باشم
من از همون اول از همون بچگی هیچ علاقه‌ای به خانزاده بودن و پسر شما بودن نداشتم
ترجیح می‌دادم مثل علیرضا آزاد باشم و هر جایی که دلم میخواد برم و هر کاری که دلم میخواد بکنم پس تهدیدهای شما روی من تاثیری نداره...
پس منو مثل آدمای دیگه تهدید نکنید
چون ممکنه تهدیدات تون جواب برعکس بده میفهمین که چی میگم؟

توی چشمام نگاه کرد و گفت

_ هرقدم اشتباه تو منم پایین میکشونه
میفهمی تو نباید اشتباه کنی...

کمی از موضعش پایین اومده بود داشت از راه بحث وارد می‌شد کمی ازش فاصله گرفتم و کنار پنجره نشستم و گفتم
اینکه من بخوام برم فرنگ و اونجا زندگی کنم چیزی از شما کم نمی کنه عصبی گفت
_باید اینجا باشی باید تک پسرم اینجا باشه که من بتونم سینه سپر کنم جلوی هر کسی
من تنها دیگه توانی برای جنگیدن نداره
بدون اینکه نگاهش کنم گفتم
اما من جنگجو نیستم من دنبال جنگ نیستم یه زندگی آروم می خوام دور از اینجا اگر از همه چی با خبرین خوب میدونی که با من و زندگیم چیکار کردین
من شدم قربانی شما با خواسته شما ازدواج کردم با زنی که نمی خوامش و به زور به هم وصل شدیم
کاره خیلی سختیه این زندگی
پس بهتر از اینجا برم تا زندگی سخت تر از اینی که هست نشه....

🌹🍁
@romankhanzadehh
😻☝️
دیدگاه ها (۴)

🍁🍁🍁#هوس_خان👑#پارت147 چند روزی گذشته بود توی خونه همه دلگیر و...

#هوس_خان👑#پارت148 عطری که خودش زده بود به اندازه خوش بود دلم...

#هوس_خان👑#پارت145 اینطور نیست اصلاایطور نیست شما اشتباه کردی...

#هوس_خان👑#پارت143 دستشو کشیدم روی پام نشوندمش و گفتم من به ه...

رمان انیمه «هنوز نه!» چپتر ۸

#𝐖𝐡𝐲_𝐡𝐢𝐦𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟔𝟓چشامو آروم باز کردم توی اتاق جونگ کوک نبودم ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط