چند پارتی
چند پارتی
درخواستی
امداد گر زیبای من
P2
که یهو ی ماشین پیچید جلوم منم حواسم نبود خوردم تو ماشین سرم محکم به شیشه ی ماشین خورد و شیشه ماشین شکست جونی برام نمونده بود که چشمام کم کم بسته شد ...
ا.ت ویو
داشتم تو خیابان رانندگی میکردم که توی یکی از کوچه ها که پیچیدم ی تصادف پیش اومده بود سریع پیاده شدم و رفتم سمتش و چون نمیتونستم تنهایی بغلش کنم به یکی از مردایی که اونجا بود گفتم و بلندش کردو گذاشتش تو ماشین و گاز رو خفه کردم هر چه سریعتر رسیدم اونجا سریع پیاده شدم و دست به کار شدم بقیه همکار هامو هم صدا زدم و اونا هم اومدن کمکم کنن بعد از چند ساعت کارمون تموم شد و اون پسره کم کم چشماش رو باز کرد
کوک ویو
کم کم چشمام رو باز کردم و ی دختره جلوم رو دیدم انگار ی فرشته بود که روی زمین زندگی میکرد به عشق توی نگاه اول اعتقاد نداشتم ولی اینو که دیدم باورم نمیشد اوه کوک به خودت بیا پسر
ا.ت ویو
کم کم چشماش که وا شد همش به من نگاه میکرد و چشم از من بر نمیداشت بهش گفتم
+ : چیزی میخواید آقا؟
×: نه آخخ سرم
+: اوه اوه وایسید الان درستش میکنم
کوک ویو
ی کیسه گذاشت روی سرم و شروع کرد به ماساژ دادن سرم کم کم داشت سرم خوب میشد تمام مدت نگاهم روی این فرشته بود نمیتونستم ازش چشم بر دارم حالم بهتر شد ولی اوضام وخیم بود ی قرص بهم داد و کم کم داشت خوابم میبرد که چشمام سنگین شد وخوابم برد و سیاهییییی..
ا.ت ویو
خوابش برد و بعد از چند ساعت رفتم پیشش داشت به درو دیوار نگاه میکرد تا منو دید سریع سلام کرد
×: سلام
+: سلام حالتون بهتره؟
×: بهترم ولی هنوز سرم درد میکنه
+: مشکلی نداره خوب میشه چیزی میل دارید؟
× : نه ممنون چیزی نمیخورم
+: باشه هر جور که راحتین من برم کاری ندارید؟
× : چرا چرا کار دارم
+ : بفرمایید
× : اسمتون چیه ؟
+ : اوه البته من مین ا.تم خوشبختم
× : منم جئون جونگ کوکم همچنین
+ : خوب من برم که کار زیادی دارم هر کاری یا هر چیزی که خواستید منو صدا کنید
× : چشم
کوک ویو
اون دختره رفت چه صدای خوشگلی داشتتتتت هم صورتش خوشگله هم صداش هم دستاش هم چشماش هم لباش اصن همه چیزش خوشگله(#منحرف نباشیم)
اصن فرشتس
داشتم با خودم حرف میزدم که یهو .....
درخواستی
امداد گر زیبای من
P2
که یهو ی ماشین پیچید جلوم منم حواسم نبود خوردم تو ماشین سرم محکم به شیشه ی ماشین خورد و شیشه ماشین شکست جونی برام نمونده بود که چشمام کم کم بسته شد ...
ا.ت ویو
داشتم تو خیابان رانندگی میکردم که توی یکی از کوچه ها که پیچیدم ی تصادف پیش اومده بود سریع پیاده شدم و رفتم سمتش و چون نمیتونستم تنهایی بغلش کنم به یکی از مردایی که اونجا بود گفتم و بلندش کردو گذاشتش تو ماشین و گاز رو خفه کردم هر چه سریعتر رسیدم اونجا سریع پیاده شدم و دست به کار شدم بقیه همکار هامو هم صدا زدم و اونا هم اومدن کمکم کنن بعد از چند ساعت کارمون تموم شد و اون پسره کم کم چشماش رو باز کرد
کوک ویو
کم کم چشمام رو باز کردم و ی دختره جلوم رو دیدم انگار ی فرشته بود که روی زمین زندگی میکرد به عشق توی نگاه اول اعتقاد نداشتم ولی اینو که دیدم باورم نمیشد اوه کوک به خودت بیا پسر
ا.ت ویو
کم کم چشماش که وا شد همش به من نگاه میکرد و چشم از من بر نمیداشت بهش گفتم
+ : چیزی میخواید آقا؟
×: نه آخخ سرم
+: اوه اوه وایسید الان درستش میکنم
کوک ویو
ی کیسه گذاشت روی سرم و شروع کرد به ماساژ دادن سرم کم کم داشت سرم خوب میشد تمام مدت نگاهم روی این فرشته بود نمیتونستم ازش چشم بر دارم حالم بهتر شد ولی اوضام وخیم بود ی قرص بهم داد و کم کم داشت خوابم میبرد که چشمام سنگین شد وخوابم برد و سیاهییییی..
ا.ت ویو
خوابش برد و بعد از چند ساعت رفتم پیشش داشت به درو دیوار نگاه میکرد تا منو دید سریع سلام کرد
×: سلام
+: سلام حالتون بهتره؟
×: بهترم ولی هنوز سرم درد میکنه
+: مشکلی نداره خوب میشه چیزی میل دارید؟
× : نه ممنون چیزی نمیخورم
+: باشه هر جور که راحتین من برم کاری ندارید؟
× : چرا چرا کار دارم
+ : بفرمایید
× : اسمتون چیه ؟
+ : اوه البته من مین ا.تم خوشبختم
× : منم جئون جونگ کوکم همچنین
+ : خوب من برم که کار زیادی دارم هر کاری یا هر چیزی که خواستید منو صدا کنید
× : چشم
کوک ویو
اون دختره رفت چه صدای خوشگلی داشتتتتت هم صورتش خوشگله هم صداش هم دستاش هم چشماش هم لباش اصن همه چیزش خوشگله(#منحرف نباشیم)
اصن فرشتس
داشتم با خودم حرف میزدم که یهو .....
- ۷.۴k
- ۰۳ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط