رززخمیمن

#رُز_زخمی_من

part. 26


"امروز برای 10 روز گذشته زندگیم نابود شد، اره منم، جئون چا سونگ، کسی که با زندگیش بازی شد،همسرم مرد،البته ارزش نام همسر رو داره؟اصلا قبول داشت که همسره منه؟با اینکه2بچه داریم باز هم قبول نداشت، من نمیگم تنها آدم خوب داستان منم، منم عوضی بودم، قطعا بد از این اتفاق باز هم قربانی های جدید داریم. درسته داستان ما تموم شده، ولی هنوز هم ادامه داره، من یه مافیای بی ارزش بودم، نتونستم نیاز های عاطفی لازم رو به همسرم بدم، ولی به جاش یکی دیگه اون ها رو براش فراهم کرد. کیم ناهی، همسر زیبا و دوست داشتنی من، ولی الان نیست، هنوز باور اینکه اون صورت زیبا داره زیر زمین خاک میخوره و خون توی رگاش خشک شده برام سخته.
اون شب من مثل یک آشغال بودم، یه عوضی به تمام معنا. من از رابطه پنهانش با یک مرد دیگه باخبر شدم، تا تونستم حرص خودم رو خالی کردم، اول به اجبار دست و پاهیش را بستم و رابطه اجباری برقرار کردم، بچه ها رو فرستاده بودم به خونه برادرم، بعد از چند بار رابطه، دیگه جونی برای ناهی باقی نمونده بود، لبای خشک و زخمی، صورتش رنگ پریدش، ولی من مست بودم و اونو با کمربند کتک زدم، صدای جیغش عمارت رو برداشته بود. ولی من هنوز مثل یه آدم بی عقل ادامه میدادم، بعد که کمی هوشیار شدم، با بدن لخت و زخمی اون مواجه شدم، سریع اتاق رو ترک کردم و رفتم بیرون عمارت. بعدا نگهبانان خبر آوردن که ناهی با همون مرده فرار کرده، حق داشت، باید از دست یه روانی فرار میکرد.
من میدونستم اگه با اون مرده بره کشته میشه.
اون مرد دوتا برادر داشت، یکی خارج کشور و یکی هم توی کره بود، میدونستم اونی که توی کره هست، تا اون دوتا رو برای اینکه معشوق هم بودن نکشه ول نمیکنه، ناهی و اون مرد با ماشین فرار میکردن، برادر اون مرد دنبالشون بود، اونا توی جاده نزدیک دره بودن، هوا بارونی بود، ترمز ماشینیکه ناهی داخلش بود پاره شد و اونا افتادن توی دره، من تونستم خودمو به موقع برسونم ، با اون مرد قرار بستیم که مرگ اون دوتا رو اتفاقی جلوه بدیم. اون مرگ برادرش را یک مرگ تصادفی جلوه داد، منم مرگ ناهی را بر اثر خودکشی جلوه دادم. الان حداقل 10سالی گذشته و جونگکوک داره اینو میخونه، تو اونموقع 12سالت بود، مطمئنم که بعد از خوندن این فکر انتقام به سرت میزنه، من جلوتو نمیگیرم، اون مرد که معشوق مادرت بود اسمش مین هوسان بود یه همسر و یه دختر 2 ساله داشت، اسم برادرش مین جونگی بود، و اسم اونی که توی خارج بود مین جو بود، مین جو 5روز بعد از فوت مین هوسان با همسر مین هوسان ازدواج کرد.
الان 13سال گذشته، 13سال بعد از مرگ ناهی. همسر مین جو فوت کرد، الان اون یه دختر 15ساله داره، که با برادر ناتنیش، یا پسر عومش و ناپدریش زندگی میکنه."
دیدگاه ها (۱)

(نکته برای کسایی که نفهمیدن:پدر واقعی ات مین هوسان است که مع...

#رُز_زخمی_من part. 27ویو ات. رفتم پایین دیدم جونگکوک داره یه...

ادامه پارت 25.#رز_زخمی_من(ات بلند شد و دست به کمر ایستاد.) ...

#رُز_زخمی_من part. 25(روز ها گذشتند،رفتار جونگکوک بهتر میشد ...

مین سو:مین سو یه پسر ۲۱ سالس که باباش بزرگترین و ثروتمندترین...

⭕️ آنتن شبکه‌های سیما قاطی شده؟!🔻 چند مرتبه شده شبکه سه وسط ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط