گهواره نیست جای من و گریه های من

گهواره نیست جای من و گریه های من

قنداقه نیست جای من و دست و پای من

من قول می دهم که ز خود راضی اَت کنم

بهتر ز خنده نیست رجز ، از برای من

لبخند می زنم به تو وقت شهادتم

تا سر زند ز حرمله تیر بلای من

باید دَمارِ تیر سه شعبه در آورم

زان پس رباب نغمه کند لای لای من

کاری کنم که هلهله ها بی اثر شود

ذبح عظیم می شود این ماجرای من

باید به روی دست تو من دست و پا زنم

تا سرفراز گردی از این ادعای من

حیرت زده کنم همۀ این سپاه را

احیاگرِ غدیرِ علی کربلای من

بالای دست حضرت سلطان فدا شدن

یعنی رسیدن به لقای خدای من

حتی اگر به نیزۀ دشمن رود سرم

عالم خبر شوند از این ابتلای من

تا روز حشر من سند غربتت شوم

برپا کنند عالم و آدم عزای من
دیدگاه ها (۱)

"هَل من مُعین..." شنیدی و ابیات ناب رادادی به شیوه ی خودت آخ...

من از این داغِ نفس گیر چه باید بکنمدر غـمِ غربـتِ تقدیر چـه ...

"تنت به ناز طبیبان نیازمند" شده"وجود نازکت آزرده ی گزند" شده...

طاقت ندارم لحظه ای تنها بمانیمن باشم و در حسرت سقا بمانیمن ع...

عشق غیر منتظره پارت14/5

بمیرم برای غربتت مادر جان❤️‍🩹💔⁨⁨مظلوم علی مظلوم علی💔⚠️مسئله ...

پارت : ۳۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط