سفر جنگلی
ᑭᗩᖇT Oᑎᗴ
توی خونه نشسته بودم و به یه اهنگ کاملا ک..صشعر گوش میدادم امروز واقعا روز گو*هی بود روی کاناپه دراز کشیده بودم که...
-وایی خدا ای دیگه کدو خریه؟! *موبایلم رو برداشتم*اَلُووووو پِپِ تو صندوق کیلو کیلو جنسه
*کشدار و بی حال*
با قیافه پوکر منتظر بودم طرف جواب بده که وقتی جواب داد
+سایوری؟! ک..صخول چی مصرف کردی؟!
-عه عههههه ایزانا توییییی چه جالب*ذوق الکی*
ایزانا رهبر یه گنگ بود و منم در گنگ اون عضو بودم درواقع ما توی یتیم خونه باهم اشنا شدیم و دوستای بچگی بودیم و از اون موقع حتی با تمام سختی ها کنار هم بودیم چه دور و چه نزدیک هم
صدای ایزانا از پشت تلفن جدی و کمی بیحال بود
+مسخره بازی نکن بیا خونه ی من
-خونه ی تو چه خبره عروسی خره؟!
+چی زدی؟! نه جدی چی زدی؟!
-نزدم تو بده بزنیم
+منتظرم بیا...
-زد حال *قطع کردم و رفتم یه تی شرت ساده سفید با یه شلوار ساده سرمه ای کدر بابا بزرگی پوشیدم که و با یه کیف قرمز و دمپایی سیاه و کلا یه تیپ تخ...می ک..یری رفتم خونه ایزانا یه چند دقیقه ای تو راه بودم چقدرم دور بود بی ناموس خونش!!
وقتی رسیدم محکم عین گاو میش در رو زدم
-ایزیییییی من آمده اممممم
*ایزانا در رو باز کرد*
ایزانا:نمیشه یکم اروم باشی؟!
-عرضم به درزت نه!!
ایزانا یه هوفی کشید و در رو باز کرد و منم عین ک..یر راست وارد خونه شدم
ایزانا:برو تو اتاق من کاکوچو و ران و ریندو هم اونجان
منم سر تکون دادم و رفتم تو اتاق
-سلام نمایندگان مجلس
کاکوچو:سایوری اومدی بالاخره
ران:هیی سلام ساتور
-سلام ونزدی
ریندو با چهره پوکر نگاهمون میکرد منو توی نگاهش «بیا برو تو کو.. نم»موج هندی میزد
-ایزییییییی بیا دیگه
ایزانا با یه لبخند ملیح که و چشمانی که انگار میخواست بگه «میام میک.. نمت» موج بندری میزد نزدیک من شد و یه پس گردنی زد و با همون لبخند گوگولی مگولی نشست کنار بنده
ایزانا:خب! اول از همه بگم که درباره گنگ نیست و قراره بریم به یه سفر خانوادگی ( اعضای تنجیکو رو خانواده خودش میدونست میدونید دیگه)
کاکوچو:پس کارای گنگ چی میشه؟!
ایزانا:فعلا بیخیال میشیم نگران اون نباش کاکوچو...ساعت 5 عصر دم در خونه من بیاین و یادتون نره وسیله مسیله هرچی میخوایین بیارین!!
ریندو:یه سوال... اون روز از هممون پول گرفتی برای چی بود نکنه برای خرج سفری که الان میگیه
ایزانا:دقیقا!! اونجا یه جنگله چند تا کلبه داره و منم برای 5 روز رزرو کردمش!
ران:پنج روز؟! پنج روز تو کلبه قراره چیکار کنیم؟! اصلا کیا هستن
(بروبچ اگه خوشتون اومد به 10 تا لایک برسونید بنویسم)
توی خونه نشسته بودم و به یه اهنگ کاملا ک..صشعر گوش میدادم امروز واقعا روز گو*هی بود روی کاناپه دراز کشیده بودم که...
-وایی خدا ای دیگه کدو خریه؟! *موبایلم رو برداشتم*اَلُووووو پِپِ تو صندوق کیلو کیلو جنسه
*کشدار و بی حال*
با قیافه پوکر منتظر بودم طرف جواب بده که وقتی جواب داد
+سایوری؟! ک..صخول چی مصرف کردی؟!
-عه عههههه ایزانا توییییی چه جالب*ذوق الکی*
ایزانا رهبر یه گنگ بود و منم در گنگ اون عضو بودم درواقع ما توی یتیم خونه باهم اشنا شدیم و دوستای بچگی بودیم و از اون موقع حتی با تمام سختی ها کنار هم بودیم چه دور و چه نزدیک هم
صدای ایزانا از پشت تلفن جدی و کمی بیحال بود
+مسخره بازی نکن بیا خونه ی من
-خونه ی تو چه خبره عروسی خره؟!
+چی زدی؟! نه جدی چی زدی؟!
-نزدم تو بده بزنیم
+منتظرم بیا...
-زد حال *قطع کردم و رفتم یه تی شرت ساده سفید با یه شلوار ساده سرمه ای کدر بابا بزرگی پوشیدم که و با یه کیف قرمز و دمپایی سیاه و کلا یه تیپ تخ...می ک..یری رفتم خونه ایزانا یه چند دقیقه ای تو راه بودم چقدرم دور بود بی ناموس خونش!!
وقتی رسیدم محکم عین گاو میش در رو زدم
-ایزیییییی من آمده اممممم
*ایزانا در رو باز کرد*
ایزانا:نمیشه یکم اروم باشی؟!
-عرضم به درزت نه!!
ایزانا یه هوفی کشید و در رو باز کرد و منم عین ک..یر راست وارد خونه شدم
ایزانا:برو تو اتاق من کاکوچو و ران و ریندو هم اونجان
منم سر تکون دادم و رفتم تو اتاق
-سلام نمایندگان مجلس
کاکوچو:سایوری اومدی بالاخره
ران:هیی سلام ساتور
-سلام ونزدی
ریندو با چهره پوکر نگاهمون میکرد منو توی نگاهش «بیا برو تو کو.. نم»موج هندی میزد
-ایزییییییی بیا دیگه
ایزانا با یه لبخند ملیح که و چشمانی که انگار میخواست بگه «میام میک.. نمت» موج بندری میزد نزدیک من شد و یه پس گردنی زد و با همون لبخند گوگولی مگولی نشست کنار بنده
ایزانا:خب! اول از همه بگم که درباره گنگ نیست و قراره بریم به یه سفر خانوادگی ( اعضای تنجیکو رو خانواده خودش میدونست میدونید دیگه)
کاکوچو:پس کارای گنگ چی میشه؟!
ایزانا:فعلا بیخیال میشیم نگران اون نباش کاکوچو...ساعت 5 عصر دم در خونه من بیاین و یادتون نره وسیله مسیله هرچی میخوایین بیارین!!
ریندو:یه سوال... اون روز از هممون پول گرفتی برای چی بود نکنه برای خرج سفری که الان میگیه
ایزانا:دقیقا!! اونجا یه جنگله چند تا کلبه داره و منم برای 5 روز رزرو کردمش!
ران:پنج روز؟! پنج روز تو کلبه قراره چیکار کنیم؟! اصلا کیا هستن
(بروبچ اگه خوشتون اومد به 10 تا لایک برسونید بنویسم)
- ۸.۴k
- ۱۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط