آیدل من
آیدل من
( در خواستی)
پارت ۲۲
شوگا: هم من از دیشب راضیم هم تو پس بحثو ادامه نده
نمیتونستم حرفشو تکذیب کنم پس سکوت کردم
شوگا: خوبی؟
ات: آره
شوگا: از کی به پیشنهادم فکر میکنی ؟
ات: چه پیشنهادی ؟
شوگا: اذیت نکن
ات: اذیت نمیکنم چه پیشنهادی ؟
شوگا: میبخشیم؟
ات: با کاری که دیشب کردی اصلا
شوگا:.اخه..
ات: آخه نداره حالاهم برو بیرون میخوام لباس بپوشم
شوگا: چرا انقدر مودی شدی
راستش از درون داشتم جر میخوردم از خنده ولی سعی میکردم نخندم
ات: نمیری؟
حرفی نزد و پاشد رفت
لباسامو پوشیدم یه آبی به دست و صورتم زدمو رفتم ییرون
شوگا هم لباساشو پوشیده بود
شوگا: من باید برم بعد بهت زنگ میزنم ... لطفاً آنبلاکم کن
ات: سعیمو میکنم... صبحونه میخوری ؟
شوگا: نه مرسی میرم خونه جیهوپ با پسرا میخورم
ات: باشه هرجور راحتی
از زبون شوگا
از خونه اومدم بیرون و رفتم سمت پسرا
شوگا: سلام
پسرا: سلام
جیمین: چقدر دیر اومدی
شوگا: خواب موندم ....گشنمه
جیهوپ: نودل میخوری ؟
شوگا: آره
جیهوپ: باشه الان میارم برات
یه ربع بعد
داشتم نودلمو میخوردم که
جونگکوک: این جای چیه رو گردنت؟(بلند )
شوگا: چی؟!
تهیونگ: ببینم ....کی کبود کرده؟
شوگا: ...اهان...زیاد خاروندم
جین: این جای خاروندن نیست
شوگا: اههه شما دوباره به یه چیز الکی گیر دادینا
جیهوپ: ببینم تو دیشب تا کی پیش ات بودی؟
از اونجایی که زیاد اهل دروغ نبودم و زیادم برام مهم نبود پسرا چه فکری میکنن پس جواب راست رو گفتم
شوگا: تا همین نیم ساعت پیش پیشش بودم
پسرا: چی؟
جیمین: تو شب خونش موندی؟
جین : دیدین گفتم این حتی خاروندن نیست
شوگا: ما کاری نکردیم
تهیونگ: از ات بعید نیست به همه میده
شوگا: حرف دهنتو بفهم
تهیونگ: مگه بد میگم حرف راستو دارم میزنم
شوگا: ببین کاری نکن...
نامجون: شوگا ، تهیونگ بسه واقعاً میخواین سر هیچ و پوچ دعوا کنید؟
شوگا: هیچ و پوچ ؟ اون دوست دخترمه
دوباره همه تو شک فرو رفتن منم همینطور آخه این چه حرفی بود زدم
جیهوپ: قبول کرد ؟ ( بچه ذوق مرگ شد)
شوگا: نه ....یعنی نه کامل قبول نکرد ولی فکر کنم قبول میکنه
جیهوپ: مگه چی گفت بهت؟
شوگا: گفت فکراشو میکنه که از بلاکی درم بیاره یا نه
جونگکوک: بعد سر این موضوع میگی قبول میکنه ؟
جیهوپ: این خودش یه قدم بزرگه
جونگکوک: ای کاش میتونستم مثل تو خوش بین باشم
نامجون: چرا رفتی پیشش موندی؟
شوگا: خسته بودم خوابیدم همونجا
جیمین: مطمعنی فقط خوابیدی؟
شوگا: آره .. شماها دنبال چی هستین ؟
( در خواستی)
پارت ۲۲
شوگا: هم من از دیشب راضیم هم تو پس بحثو ادامه نده
نمیتونستم حرفشو تکذیب کنم پس سکوت کردم
شوگا: خوبی؟
ات: آره
شوگا: از کی به پیشنهادم فکر میکنی ؟
ات: چه پیشنهادی ؟
شوگا: اذیت نکن
ات: اذیت نمیکنم چه پیشنهادی ؟
شوگا: میبخشیم؟
ات: با کاری که دیشب کردی اصلا
شوگا:.اخه..
ات: آخه نداره حالاهم برو بیرون میخوام لباس بپوشم
شوگا: چرا انقدر مودی شدی
راستش از درون داشتم جر میخوردم از خنده ولی سعی میکردم نخندم
ات: نمیری؟
حرفی نزد و پاشد رفت
لباسامو پوشیدم یه آبی به دست و صورتم زدمو رفتم ییرون
شوگا هم لباساشو پوشیده بود
شوگا: من باید برم بعد بهت زنگ میزنم ... لطفاً آنبلاکم کن
ات: سعیمو میکنم... صبحونه میخوری ؟
شوگا: نه مرسی میرم خونه جیهوپ با پسرا میخورم
ات: باشه هرجور راحتی
از زبون شوگا
از خونه اومدم بیرون و رفتم سمت پسرا
شوگا: سلام
پسرا: سلام
جیمین: چقدر دیر اومدی
شوگا: خواب موندم ....گشنمه
جیهوپ: نودل میخوری ؟
شوگا: آره
جیهوپ: باشه الان میارم برات
یه ربع بعد
داشتم نودلمو میخوردم که
جونگکوک: این جای چیه رو گردنت؟(بلند )
شوگا: چی؟!
تهیونگ: ببینم ....کی کبود کرده؟
شوگا: ...اهان...زیاد خاروندم
جین: این جای خاروندن نیست
شوگا: اههه شما دوباره به یه چیز الکی گیر دادینا
جیهوپ: ببینم تو دیشب تا کی پیش ات بودی؟
از اونجایی که زیاد اهل دروغ نبودم و زیادم برام مهم نبود پسرا چه فکری میکنن پس جواب راست رو گفتم
شوگا: تا همین نیم ساعت پیش پیشش بودم
پسرا: چی؟
جیمین: تو شب خونش موندی؟
جین : دیدین گفتم این حتی خاروندن نیست
شوگا: ما کاری نکردیم
تهیونگ: از ات بعید نیست به همه میده
شوگا: حرف دهنتو بفهم
تهیونگ: مگه بد میگم حرف راستو دارم میزنم
شوگا: ببین کاری نکن...
نامجون: شوگا ، تهیونگ بسه واقعاً میخواین سر هیچ و پوچ دعوا کنید؟
شوگا: هیچ و پوچ ؟ اون دوست دخترمه
دوباره همه تو شک فرو رفتن منم همینطور آخه این چه حرفی بود زدم
جیهوپ: قبول کرد ؟ ( بچه ذوق مرگ شد)
شوگا: نه ....یعنی نه کامل قبول نکرد ولی فکر کنم قبول میکنه
جیهوپ: مگه چی گفت بهت؟
شوگا: گفت فکراشو میکنه که از بلاکی درم بیاره یا نه
جونگکوک: بعد سر این موضوع میگی قبول میکنه ؟
جیهوپ: این خودش یه قدم بزرگه
جونگکوک: ای کاش میتونستم مثل تو خوش بین باشم
نامجون: چرا رفتی پیشش موندی؟
شوگا: خسته بودم خوابیدم همونجا
جیمین: مطمعنی فقط خوابیدی؟
شوگا: آره .. شماها دنبال چی هستین ؟
- ۱۸.۸k
- ۱۶ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط