رمان شازده کوچولو

رمان شازده کوچولو

پارت ۱۰۴

دیانا: آروم یکی از دستاشو برد پایین اول روی شکمم کشید آروم آروم به سمت پایین رفت دستش روی نقطه ضعفم نشست

ارسلان: آهی کشید که تو دهنم خفه شد

دیانا: بعد دقایقی هر دومون لخت بودیم با خشونت روی تخت پرتم کرد و شروع کرد به خ.ردن ب.ن. غرق در لذت بودم که دردی تو ب.ن. پیچید جیغ بلندی کشیدم

..... زمان پرش .....

ارسلان: الهی قربونت برم اونجوری گریه نکن دیگه خوب چیکار کنم تو خودت و بزار جای من چیکار میکنی گریه نکن دیگه فدات بشم غلط کردم زندگیم دورت بگردم جون ارسلان گریه نکن نوچ
دیدگاه ها (۲)

رمان شازده کوچولو پارت ۱۰۵دیانا: بلند تر گریه کردم ارسلان: خ...

رمان شازده کوچولو پارت ۱۰۶ارسلان: خانم خوشگلم قنده عسلم دیگه...

رمان شازده کوچولو پارت ۱۰۳دیانا: ل.ب.شو روی ل.ب.م گذشت و محک...

رمان شازده کوچولو پارت ۱۰۲دیانا: عه ارسلان اذیت نکن الان بچم...

رمان بغلی من پارت ۱۱۵و۱۱۶و۱۱۷ارسلان :یه روز نشده ناز میشیدیا...

رمان بغلی من پارت۱۳۱و۱۳۲و۱۳۳و۱۳۴دیانا: تا نیم ساعت داشتیم با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط