رمان شازده کوچولو

رمان شازده کوچولو

پارت ۱۰۲

دیانا: عه ارسلان اذیت نکن الان بچم بیدار میشه

ارسلان: مثل بچه ها پاهامو به زمین کوبیدم
دیانا: ارسلان بچه نشو

ارسلان: تخس دس به سینه نگاهش کردم

دیانا: الان بچه خونس خوابیده

ارسلان: نه من همین الان میخوام

دیانا: نوچ

ارسلان: با کلی حرف راضیش کردم

دیانا: دکمه های لباسمو باز کرد و از ت.ن.م درآورد لباس زیرمم از تنم درآورد سرپایین انداختم

ارسلان: من فدای خجالتت بشم

دیانا: لبخندی کوچیکی گوشه لبم جا خوش کرد لباس های خودشم درآورد

ارسلان: روی تخت درازش کردم
دیدگاه ها (۲۶)

رمان شازده کوچولو پارت ۱۰۳دیانا: ل.ب.شو روی ل.ب.م گذشت و محک...

رمان شازده کوچولو پارت ۱۰۴دیانا: آروم یکی از دستاشو برد پایی...

رمان شازده کوچولو پارت ۱۰۱ارسلان: این گاهت یعنی پخ پخدیانا: ...

رمان شازده کوچولو پارت ۱۰۰. چند وقت بعد ...دیانا: ارسلان اذی...

رمان بغلی من پارت۱۳۱و۱۳۲و۱۳۳و۱۳۴دیانا: تا نیم ساعت داشتیم با...

رمان بغلی من پارت۱۳۶و۱۳۷و۱۳۸و۱۳۹دیانا: ارسلان اون بچه فقط پن...

رمان بغلی من پارت ۱۲۴و۱۲۵و۱۲۶و۱۲۷و۱۲۸ارسلان: معلومه که میام ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط