🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
#خان_زاده
#پارت219
#جلد_دوم
کیمیا که به خاطر حضور پسر عموش و شوهر سابقش مظلوم شده بود و طبق معمول داشت نمایش بازی میکرد اشکاش روی صورتش ریخت و گفت
_ چی داری برای خودت میگی اصلا نمیفهمم چی میگی به من چه که زنت گذاشته رفته ؟
شاهین که با چشمای گرد شده به کیمیا نگاه میکرد دستش از دور کمرش رها کرده ازش فاصله گرفت و گفت
_چی میگی کیمیا؟
یعنی چی که نمیدونی یعنی چی که به تو ربطی نداره تو نمیدونی چرا رفته؟
خودمو به شاهین نزدیک کردم گفتم بهم بگو که چی شده اینجا وقتی من نبودم چی گذشته آیلین چرا رفته این زن چی کار کرده شاهین به دیوار تکیه داد و دستی به صورتش کشید و گفت
_من واقعا موندم چی بگم اصلا نمیدونم اینجا چه خبره
کیمیا اما نگران نگاهی به شاهین انداخت و دستش رو روی سرش گذاشت و گفت
_ من حالم خوب نیست منو ببرین به اتاقم
پوزخندی زدم و گفتم آره چرا که نه به اتاقت!
همونی که اون عکس ها رو توی اتاقت گذاشتی که آیلین ببینه
اون عکس هایی که بدون اینکه من باخبر باشم ازم گرفتی نمیتونم بهت بگم انسان
بگم آدم بگم
جادوگر بگم
یا خود شیطان تو چی هستی کیمیا؟
این بار شاهین با قدم های بلند به سمت اتاق کیمیا رفت در اتاق که باز کرد با دیدن اون عکس ها روی زمین عصبی فریاد زد
_کیمیا تو چرا اینطوری شدی تو کی هستی داری چه غلطی می کنی خجالت نمیکشی؟
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
#خان_زاده
#پارت219
#جلد_دوم
کیمیا که به خاطر حضور پسر عموش و شوهر سابقش مظلوم شده بود و طبق معمول داشت نمایش بازی میکرد اشکاش روی صورتش ریخت و گفت
_ چی داری برای خودت میگی اصلا نمیفهمم چی میگی به من چه که زنت گذاشته رفته ؟
شاهین که با چشمای گرد شده به کیمیا نگاه میکرد دستش از دور کمرش رها کرده ازش فاصله گرفت و گفت
_چی میگی کیمیا؟
یعنی چی که نمیدونی یعنی چی که به تو ربطی نداره تو نمیدونی چرا رفته؟
خودمو به شاهین نزدیک کردم گفتم بهم بگو که چی شده اینجا وقتی من نبودم چی گذشته آیلین چرا رفته این زن چی کار کرده شاهین به دیوار تکیه داد و دستی به صورتش کشید و گفت
_من واقعا موندم چی بگم اصلا نمیدونم اینجا چه خبره
کیمیا اما نگران نگاهی به شاهین انداخت و دستش رو روی سرش گذاشت و گفت
_ من حالم خوب نیست منو ببرین به اتاقم
پوزخندی زدم و گفتم آره چرا که نه به اتاقت!
همونی که اون عکس ها رو توی اتاقت گذاشتی که آیلین ببینه
اون عکس هایی که بدون اینکه من باخبر باشم ازم گرفتی نمیتونم بهت بگم انسان
بگم آدم بگم
جادوگر بگم
یا خود شیطان تو چی هستی کیمیا؟
این بار شاهین با قدم های بلند به سمت اتاق کیمیا رفت در اتاق که باز کرد با دیدن اون عکس ها روی زمین عصبی فریاد زد
_کیمیا تو چرا اینطوری شدی تو کی هستی داری چه غلطی می کنی خجالت نمیکشی؟
🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
۱۱.۱k
۲۲ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.