خانزاده

🍁🍁🍁🍁

#خان_زاده
#پارت221
#جلد_دوم




_ به حرفای کیمیا توجه نکن برای خودش میگه پیداشون می کنیم اومدم کمکتون کنم که پیداشون کنی درکت می کنم منم اگه پسرم اتفاقی براش بیفته یا از من دور بشه ازش بی خبر باشم مثل تو حال و روزم به هم میریزه.

اما من با بغضی که با من غریبه بود رو بهش گفتم
_ اما من نگران دخترم نیستم کنار مادرش می دونم که جاش امنه
نگران ایلینم اون الان قلبش طوری شکسته که فقط خودم میتونم التیام شب بدم از من دوره دستم ازش کوتاه باید چیکار کنم؟

کیمیا از جاش بلند شد و به سمت سمت اتاقش رفت و گفت

_ ایلینم به خاطر اینکه بلایی سر این بچه نیاد از اینجا رفت پس توام‌پدر خوبی باش به فکر بچه ات باش

به هیلینم گفتم به توام میگم من اگه قرار باشه تو مال من نباشی ترجیح میدم مال اونم نباشی اگه منو نمیخوای مشکلی نیست میرم از زندگیت اما نمیزارم اون زن توی زندگیت باشه میفهمی که چی میگم؟
شاهین که کنارم نشسته بود نگاه بدی به کیمیا انداخت رو به من گفت

_به حرفای دختر توجه نکن هیچ کاری نمیتونه بکنه من اونو بهتر از هرکسی می شناسم به خودت بیا خودتو جمع کن باید بگردیم دنبال ایلین دنبال مونس باید پیداش کنی و بهش توضیح بدی بعد به بهش فرصت تصمیم بده اون باید تصمیم بگیره

بلند شدم و به سمت دستشویی رفتم تا به صورتم اب بزنم احساس می کردم قلبم گمشده ایلین این قلب من بود الان گمش کرده بودم.

🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️
دیدگاه ها (۶)

🍁🍁🍁🍁#خان_زاده #پارت222#جلد_دوم تمام این خونه و توی ذهنم پر ...

🍁🍁🍁🍁#خان_زاده #پارت223#جلد_دوم برای اینکه زودتر به تهران بر...

🍁🍁🍁🍁#خان_زاده #پارت220#جلد_دوم شده بود دیگه نه سردردی داشت ...

🍁🍁🍁🍁#خان_زاده #پارت219#جلد_دوم کیمیا که به خاطر حضور پسر عم...

千卂ㄒ乇 ۲卩卂尺ㄒ : ۵ازش پرسیدم:یعنی فریبش بدم و وقتی نرم تر شد واق...

پارت ۳ موضوع : نفرین عشق سیاه جی چا: بعد تموم شدن صدای جیغم ...

جیمین فیک زندگی پارت ۷۷#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط