ظهور ازدواج
( ظهور ازدواج )
( پارت ۳۵۴ فصل ۳ )
درمونده پالتومو در آوردم و با کیفم پرتش کردم رو صندلی
و خودمو توی تخت انداختم
داغون خودمو مچاله کردم و لبا و چشمامو محکم به هم فشردم که اشکم روی صورتم سر خورد.
اخ..
تقصیر من بود.
من گند زدم
اونیکه تو این قرارداد قوانین رو زیر پا گذاشت من بودم..
من دل باختم...
من قوانین رو شکوندم و حالا باید تقاصشو پس بدم تقاص من جدي گرفتن این بازیه. هیچ وقت نباید اجازه
میدادم حسم قاطي اين بازي شه..
اما شده بود.
اشك بعديمم با درد جاري شد.
درمونده صورتمو به بالشت کشیدم
امشب و الان آخرین باریه که اشک میریزم.
( پارت ۳۵۴ فصل ۳ )
درمونده پالتومو در آوردم و با کیفم پرتش کردم رو صندلی
و خودمو توی تخت انداختم
داغون خودمو مچاله کردم و لبا و چشمامو محکم به هم فشردم که اشکم روی صورتم سر خورد.
اخ..
تقصیر من بود.
من گند زدم
اونیکه تو این قرارداد قوانین رو زیر پا گذاشت من بودم..
من دل باختم...
من قوانین رو شکوندم و حالا باید تقاصشو پس بدم تقاص من جدي گرفتن این بازیه. هیچ وقت نباید اجازه
میدادم حسم قاطي اين بازي شه..
اما شده بود.
اشك بعديمم با درد جاري شد.
درمونده صورتمو به بالشت کشیدم
امشب و الان آخرین باریه که اشک میریزم.
- ۸.۹k
- ۰۱ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط