فیک ماه من

فیک ماه من


Part 7


فردا روز عروسی


ویو لینو وا. ت

لینو: عروس قشنگم بلند از خواب زیبات
که کلی کار داریم

ا. ت: چشم بیدار شدم

لینو: بدو بلند شو برو آرایشگاه
لباساتم ببر که میام از همونجا میبرمت
منم می خوام برم به کارای خودم برسم
تالارم اوکی کردم مهمونارم گفتم
همه کارا انجام شده وفقط مادوتاموندیم
که آماده بشیم

ا. ت: چشم الان حاضر میشم میرم آرایشگاه
دستگلمو برام بیاری یادت نره

لینو: چشم میارم دور سرت بگردم

ا. ت: ممنونمم



ویوهان ولینا

لینا: رسیدیم به فروشگا

هان: آره رسیدیم پیاده شو

لینا: باشه

هان: واییی چه جایه قشنگیه
چه لباسایه قشنگ و زیبایی
چه گردبند ودستبند های شیکی
واییی انگشترارو نگاهه😍😍🧡

لینا: بهت که گفتم اینجا همچی داره
تازه گوشواره هاشو ندیدی بیا بریم ببینیم

هان: باشه بریم


لینا: من می خوام برم انتخاب کنم
توهم برو هرچی می خوای بر دار


هان: باشه پس هر وقط کارت تموم شد بیا جای صندوق بشین تامنم بیام
نری جایه دیگه
مواطب خودتم باش لینا خانم

لینا: باشه چشم


پایان

Part 7