فیک ماه من

فیک ماه من


Part 5

فردای اون روز

ویو ا. ت

بلند شدم از خواب می خواستم

فرار کنم ولی هنوز دستو پاهام بسته
بود ونمی تونستم حرکت کنم


ویو لینو

بزار ببینم بیدار شده یانه


ویو ا. ت

وایی لینو امد
حالا چیکار کنم؟!!!!


ویولینو
بیبیه من چطوره
خوبی؟!
دلم برات تنگ شده بود

ویو ا. ت
اما من اصلا دلم برات تنگ نشده بود😒

ویو لینو
چرا
مگه بهت اخطار نداده بودم
باید با من خوب باشی؟!


ویو ا. ت

چرا ولی دیدم هنوز دست و پاهام بستس
ویکم فکر کردم دیدم ازت خوشم نمیاد
با این کارات

ویو لینو
مثلا چیکار کنم که تو خوشحال باشی
وراضی
منکه همچی دارم توی این قصر باشکوهی دارم
هرچی خواستی برات فراهم می کنم
فقط تو بگو من سریع انجام میدم
اوکی؟!
دیگه راضی هستی؟!


ویو ا. ت

یکم فکر کنم بهت میگم
الان نمی تونم بگم


لینو: اوکی ۱روز فرصت داری

ا. ت: اوکی


پایان

Part 5
دیدگاه ها (۰)

فیک ماه منPart 6 فردای اون روزویو لینوا. ت خانم فکراتو کردی؟...

فیک ماه منPart 7 فردا روز عروسیویو لینو وا. تلینو: عروس قشنگ...

فیک ماه منPart ۴ویو ا. تبلند شدم دیدم توییک اتاق بزرگ و الما...

فیک ماه من (مافیایی و😈) Part 3 ویو لینودخترو ببرینش اتاق من ...

⁴¹یک ماه بعد ا/ت ا/ت: جونگکوک کوک: جان ا/ت: من تو این برگه ل...

مرگ بی پایان پارت ۲۹

³³ساعت ۶ (ب.ظ) از مطبم رفتم بیرون ماشین جونگکوک دیدمبا خوشحا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط