فیک ماه من
فیک ماه من
Part 6
فردای اون روز
ویو لینو
ا. ت خانم فکراتو کردی؟!
ویو ا. ت
آره
لینو: نتیجه؟!
ا. ت: بله هستش
لینو: آها حالا شد آفرین بیبی من
ا. ت: خب حالا موافقت کردم میشه هرچی
خواستم برام فراهم کنی؟
لینو: آره بیبی میشه
ا. ت: برات روی کاغذ مینویسم
میدم به خدمتکار تا بیاره بهت بده
لینو: نه خودت بیار برام
ا. ت: چشم
لینو: آفرین
ویو هان
لینا لینا لینا
بیدار شو کار مهمی باهات دارم
ویو لینا
جانم هان چیشده؟!!
هان: دوباره صبح همین شماره ای که بهم زده بود وگفتش که فردا روز عروسیه ا. ت خانم
وآقای لینو رییسم هستش
اگه دوست داشتید تشریف بیارید
منم گفتم باشه حالا می تونیم نقشمونو عملی کنیم لینا
لینا: آره آره حالا بیا بریم برای خودمون لباس بخریم بریم فروشگاه
هان: اوکی بریم لینا خانم
لینا: این فروشگاهی که میریم خیلی
چیز های خوشگلی داره قیمتاشونم همه
ارزونه وبصرفه هستش
من همیشه ازاین خرید میکنم
اینجا همچی داره
هان: باشه اوکی بریم همینجایی که میگی
لینا: آخجونمممم
پایان
Part 6
Part 6
فردای اون روز
ویو لینو
ا. ت خانم فکراتو کردی؟!
ویو ا. ت
آره
لینو: نتیجه؟!
ا. ت: بله هستش
لینو: آها حالا شد آفرین بیبی من
ا. ت: خب حالا موافقت کردم میشه هرچی
خواستم برام فراهم کنی؟
لینو: آره بیبی میشه
ا. ت: برات روی کاغذ مینویسم
میدم به خدمتکار تا بیاره بهت بده
لینو: نه خودت بیار برام
ا. ت: چشم
لینو: آفرین
ویو هان
لینا لینا لینا
بیدار شو کار مهمی باهات دارم
ویو لینا
جانم هان چیشده؟!!
هان: دوباره صبح همین شماره ای که بهم زده بود وگفتش که فردا روز عروسیه ا. ت خانم
وآقای لینو رییسم هستش
اگه دوست داشتید تشریف بیارید
منم گفتم باشه حالا می تونیم نقشمونو عملی کنیم لینا
لینا: آره آره حالا بیا بریم برای خودمون لباس بخریم بریم فروشگاه
هان: اوکی بریم لینا خانم
لینا: این فروشگاهی که میریم خیلی
چیز های خوشگلی داره قیمتاشونم همه
ارزونه وبصرفه هستش
من همیشه ازاین خرید میکنم
اینجا همچی داره
هان: باشه اوکی بریم همینجایی که میگی
لینا: آخجونمممم
پایان
Part 6
- ۴.۷k
- ۰۶ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط