عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد

عشق زانو زد، غرورِ گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست

وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست
دیدگاه ها (۱)

دوست‌داشتنت بهانه بود!من، تو رابرای نفس‌کشیدن می‌خواستمبرای ...

عشــق دور نیست همیـــن که آرامش از نگـــاهت ببارد و هـــرم د...

به فدای تو کنم شعر و غزل هایم را تا بدانی که فقط مالک اشعار ...

گفت دوری التیام دردهای عاشقی‌ست نسخه‌ی ما را دلی نامهربان پی...

کپی ممنوع

برده ﴾ ۵۰ part تقی به درب اتاق زد و وارده اتاق شد نگاهی به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط