اغوش استاد🌺
#اغوش_استاد🌺
#پارت19
سوارشدم ودرومحکم بستم که دادزد:
_ماشین بابات نیست که اینطوری درش می بندیش دخترجون
منم عین خودش صدام وبردم بالا ودادزدم:
_اولاکه اسم بابای من ونداری بعدشم هرکاری دلم میخواد میکنم من که نخواستم باتوی خودشیفته بیام خودت مجبورم کردی
باتعجب نگاهم کردو خواست چیزی بگه که پشیمون شد ودستش ورو فرمون مشت کرد ونفس عمیقی کشیدو استارت وزد وراه افتاد.
نگاهم وبه بیرون دادم سکوت بینمون وصدای اهنگی که پخش می شد شکسته بود انگار اون لحظه اون آهنگ وصف حال گرفته بود.
گاهی اون که میخوای نمیشه؛بایدبکنی ازکل شهرو!
بری جایی یه گوشه؛ باهمه آدما تو میکنی قهرو!
اون که میخوای کنار تو نیست؛مثل چشمام شده پنجره خیس
نصف شبا دلم بارونی میشه؛ حالم اصلا روبه راه نیست...
لالایی شبام؛ کجایی که بیدارم این شبا...
باصدای استادسلطانی به خودم اومدم ونگاهش کردم که ساکت شد واروم گفت:
_خوبی؟
_بله
_رسیدیم
به اطراف نگاه کردم بادیدن پارکینگ دانشگاه پیاده شدم وگفتم:
_ممنونم استاد
_خانم صادقی
_بله
#پارت19
سوارشدم ودرومحکم بستم که دادزد:
_ماشین بابات نیست که اینطوری درش می بندیش دخترجون
منم عین خودش صدام وبردم بالا ودادزدم:
_اولاکه اسم بابای من ونداری بعدشم هرکاری دلم میخواد میکنم من که نخواستم باتوی خودشیفته بیام خودت مجبورم کردی
باتعجب نگاهم کردو خواست چیزی بگه که پشیمون شد ودستش ورو فرمون مشت کرد ونفس عمیقی کشیدو استارت وزد وراه افتاد.
نگاهم وبه بیرون دادم سکوت بینمون وصدای اهنگی که پخش می شد شکسته بود انگار اون لحظه اون آهنگ وصف حال گرفته بود.
گاهی اون که میخوای نمیشه؛بایدبکنی ازکل شهرو!
بری جایی یه گوشه؛ باهمه آدما تو میکنی قهرو!
اون که میخوای کنار تو نیست؛مثل چشمام شده پنجره خیس
نصف شبا دلم بارونی میشه؛ حالم اصلا روبه راه نیست...
لالایی شبام؛ کجایی که بیدارم این شبا...
باصدای استادسلطانی به خودم اومدم ونگاهش کردم که ساکت شد واروم گفت:
_خوبی؟
_بله
_رسیدیم
به اطراف نگاه کردم بادیدن پارکینگ دانشگاه پیاده شدم وگفتم:
_ممنونم استاد
_خانم صادقی
_بله
۱.۴k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.