بزرگترین اندوه در چشمان کسی ست که با صدای بلند می خندد

بزرگترین اندوه در چشمان کسی ست که با صدای بلند می خندد ، همانی که بالشتش نیمه شب ، پنهانی خیس دلتنگی ست بی آنکه خودش هم بشنود طنین آرام آن همه ناآرامی را ! سخت ترین شنیده ها بر لبان اویی بسته میماند که سکوت را به اختیار و باعزت برمی گزیند . . .
اشک های بی صدا خنده های بلند ، حرف های درشت و سکوت های طولانی !
هرکجا که صدای قهقهه ای گوش آسمان را کر کرد و یا زبانی بسته ماند ، لحظه ای مکث باید کرد قبل از آنکه لباس قضاوت را پوشید قاضی شد و درجایی نشست که ازآنِ ما نیست !
به دیده ها نباید اعتمادی کرد، بنگر که دل چه میگوید وقتی کسی غرق در آشوب بلند بلند می خندد و دهان به احترامِ بغضی طولانی بسته می ماند
دیدگاه ها (۱)

↻بہ سلامتے پسرے ڪہ ✓رفیقش بهش گفت:↻✓↯اونورو نگاه ڪن↯✓✖ ️گفت:...

اتـفاقے اونـ دختـربچہ رو بغـل ڪردم...اینـ دختـربچهـ همـون بچ...

دیشب همه خواب بودن! ی لامپ کوچیک روشن کردم رفتم جلوی آینه جو...

همین روزا بهش خبر میدنکه من دیگه عوض شدمدیگه شبا گریه نمیکنم...

چپتر ۸ _ سایه های تارهوا سردتر از همیشه بود. باربارا با گلدا...

افتخار ربوده شدننور ماه به آرامی به جای جای راهروی بزرگ می‌ت...

چپتر ۳ _ خیانتسکوتی سنگین روی اتاق افتاده بود. آن قدر سنگین ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط