شعر عاشقی
#شعر_عاشقی
پارت۵
-از الان لجبازیو شروع کردی ن
+وااا چی کارت کردم
-کاریم نکری فقط ۵دقیقه اس دارم بهت یاد میدم قرابتو تو در دیوار و نگاه میکنی
+اشتباه میکنی من داشتم نگات میکردم
-ب من مربوط نیس ٧دقیقه اضافه شد ب کلاست
ای لعنت بهت اینم نشد
پلان دو
میخواستم الکی گوشیمو کاری کنم صداش در بیادک یهو جدی جدی زنگ خورد
محمد بود
ی نگاه ب احسان کردم ی نگاه ب گوشی
-میتونی جواب بدی اما ب کلاس
بدون اینک بزارم ادامه بده جواب دادم
+الو سلام خوبی
و همینجور گرم صحبت فکر میکردم گوش وایسه اما همینجور خیره ب گوشی رفت تو بالکن ب محمد گفتم
+بابا این یارو دهنمو سرویس کرده
*کی
+معلم جدید از ساعت ٧صبح تا١٢شب هس امروز ک دیر شروع شد گفت تا یک رفتم پلان اولو برم ٧دقیقه اضاف خوردم خدا تا شب بخیر کنه خواستم برم پلان٢کتو زنگیدی
*ای بابا تو برو ک ی وقت اضاف نخوری
+باش خدافظ
-خدافظ
رفتم زدم ب شیشه پشتش ب نن بودبرگشت سمتم همینجور اخمو بود حق داشت این ازمن ک گیرش اومده بودم اونم از اون دوست دخترش ک اینجوری شد چ روز گندی داشت
اومد تو
گوشیشو نشون داد ک رو کرنومتر بود
-١٠دقیقه شد میتونی تا ١:١٧دقیقه بیدار بمونی
دیگ داشتم روانی میشدم گفتم
+ناهارا هم میخوای اینجا باشی؟
-ن نگران نباش انقدرم بد بخت نیستم ک منتظر ی لقمه نون باشم
خودمم از این سوالی ک کردم ناراحت شدم
+ولی منظور من
-هرچی بود دیگ بسه بیا سراغ درس
هر نقشه ای کشیدم نشد ک نشد یهو جیغ کشیدم ک مثلا فکر کردم سوسکه بی چاره۶٠متر پرید با جیغم نشد ک نشد هر دفعه از اول شروع میکرد گفتم تشنمه رفتم بیرون گشنمه رفتم بیرون دستشویی رفتم بیرون هر بار هم با حوصله تر از قبل توضیح میداد
باید ساعت ١٢میرفت جریمم شد ساعت٢خدایا چجوری بیدار بمونم خداروشکر زمان ناهار رسید مامانم در زد و درو باز کرد دوتا پرس کوبیده بود
احسان گفت
-من میرم ساعت١٣:٣٠میام برنامتونو ردیف کنید ک اومدم ناهارتونو خورده باشین
ادامه در پارت۶
پ.ن دوستان عزیزم دو تا چیز میخواستم بگم بهتون اولیش اینک دلیل پارت جدید اونم الان اینه ک فردا نیستم امروز جاش گزاشتم دوم اینک خواهش میکنم التماس میکنم بدون ذکر منبع کپی نکنین خوااااهشااااا اگر دیدین جایی از پستم کپی کرد ب من بگین
مرررسی از همه #maryam
پارت۵
-از الان لجبازیو شروع کردی ن
+وااا چی کارت کردم
-کاریم نکری فقط ۵دقیقه اس دارم بهت یاد میدم قرابتو تو در دیوار و نگاه میکنی
+اشتباه میکنی من داشتم نگات میکردم
-ب من مربوط نیس ٧دقیقه اضافه شد ب کلاست
ای لعنت بهت اینم نشد
پلان دو
میخواستم الکی گوشیمو کاری کنم صداش در بیادک یهو جدی جدی زنگ خورد
محمد بود
ی نگاه ب احسان کردم ی نگاه ب گوشی
-میتونی جواب بدی اما ب کلاس
بدون اینک بزارم ادامه بده جواب دادم
+الو سلام خوبی
و همینجور گرم صحبت فکر میکردم گوش وایسه اما همینجور خیره ب گوشی رفت تو بالکن ب محمد گفتم
+بابا این یارو دهنمو سرویس کرده
*کی
+معلم جدید از ساعت ٧صبح تا١٢شب هس امروز ک دیر شروع شد گفت تا یک رفتم پلان اولو برم ٧دقیقه اضاف خوردم خدا تا شب بخیر کنه خواستم برم پلان٢کتو زنگیدی
*ای بابا تو برو ک ی وقت اضاف نخوری
+باش خدافظ
-خدافظ
رفتم زدم ب شیشه پشتش ب نن بودبرگشت سمتم همینجور اخمو بود حق داشت این ازمن ک گیرش اومده بودم اونم از اون دوست دخترش ک اینجوری شد چ روز گندی داشت
اومد تو
گوشیشو نشون داد ک رو کرنومتر بود
-١٠دقیقه شد میتونی تا ١:١٧دقیقه بیدار بمونی
دیگ داشتم روانی میشدم گفتم
+ناهارا هم میخوای اینجا باشی؟
-ن نگران نباش انقدرم بد بخت نیستم ک منتظر ی لقمه نون باشم
خودمم از این سوالی ک کردم ناراحت شدم
+ولی منظور من
-هرچی بود دیگ بسه بیا سراغ درس
هر نقشه ای کشیدم نشد ک نشد یهو جیغ کشیدم ک مثلا فکر کردم سوسکه بی چاره۶٠متر پرید با جیغم نشد ک نشد هر دفعه از اول شروع میکرد گفتم تشنمه رفتم بیرون گشنمه رفتم بیرون دستشویی رفتم بیرون هر بار هم با حوصله تر از قبل توضیح میداد
باید ساعت ١٢میرفت جریمم شد ساعت٢خدایا چجوری بیدار بمونم خداروشکر زمان ناهار رسید مامانم در زد و درو باز کرد دوتا پرس کوبیده بود
احسان گفت
-من میرم ساعت١٣:٣٠میام برنامتونو ردیف کنید ک اومدم ناهارتونو خورده باشین
ادامه در پارت۶
پ.ن دوستان عزیزم دو تا چیز میخواستم بگم بهتون اولیش اینک دلیل پارت جدید اونم الان اینه ک فردا نیستم امروز جاش گزاشتم دوم اینک خواهش میکنم التماس میکنم بدون ذکر منبع کپی نکنین خوااااهشااااا اگر دیدین جایی از پستم کپی کرد ب من بگین
مرررسی از همه #maryam
۲۳.۳k
۲۴ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.