part49
#part49
#part50
انقدر چشم هاش
قشنگ بود
نمیتونستم حرف بزنم چیزی بگم
#arta
ببخشید دلسا خانم
چیزی شده
#delsa
عام نه مرسی
خیلی دنبالش گشتم پیداش نکردم
سرمو یکم خم کردم پایین
دیدم یه کت و شلوار مشکی
پوشیده بود زیرش
یه پیراهن سفید یه کروات
قرمز زده بود
موهاشم لخت
انگشت های کشیده ای داشت
بینی ریز لب هاش فرم قشنگی داشت
رنگش هم قرمز بود
ببخشید اسمتون چیه
#arta
ارتا
#diyana
محو حرف زدن
نگاه کردن
دلسا شده بودم
دلسا مامان جان
یکم اهنگ بذاریم برقصی
#delsa
آره مامانی
اهنگ گذاشتن
همه اومدن وسط
حس سایه ای پشت سرم
کردم برگشتم
نگاش کردم
یکی از دست هامو گرفت
بالا
منم می چرخیدم
به صورت دایره ای
همین طور پروانه ها
ی لباسم هم می رقصیدن
#arsalan
دیانام این پسره کیه
دست دلسا رو گرفته
#diyana
ارسلان دخترمون عاشق شده
بلندگو رو گرفتم
خوب دوستان
برید بشینید
دلسا قراره عربی برقصه واسمون
#delsa
مامان ولی من خجالت میکشم
#diyana
خجالت نداره که
#delsa
دامن عربی رو بستم به کمرم
چون این رقص خیلی
به قول گفتنی جذاب
بود باید برای همین یه شال
انداختم که قسمت باز سینه مو
بپوشونه
اهنگ رو گذاشتن
کفش هامو در آوردم
وسط بودم همه دست میزدن
مشغول رقصیدن شدم که
توی این رقصم خیلی
کمر باریکم و باسنم
توش چشم بود
همین تور قر میدادم که
بلاخره بعد ۱ ساعت تموم شد
بابا اومد روی سرم
پول ریخت
منم گونشو بوسیدم
کشیده شدن
دستم رو متوجه شدم
که ارتا هست
دستمو گرفت
برد من و توی باغ
و ....
حمایت نشه دیگه نمیذارم
❤️🩹✨
#part50
انقدر چشم هاش
قشنگ بود
نمیتونستم حرف بزنم چیزی بگم
#arta
ببخشید دلسا خانم
چیزی شده
#delsa
عام نه مرسی
خیلی دنبالش گشتم پیداش نکردم
سرمو یکم خم کردم پایین
دیدم یه کت و شلوار مشکی
پوشیده بود زیرش
یه پیراهن سفید یه کروات
قرمز زده بود
موهاشم لخت
انگشت های کشیده ای داشت
بینی ریز لب هاش فرم قشنگی داشت
رنگش هم قرمز بود
ببخشید اسمتون چیه
#arta
ارتا
#diyana
محو حرف زدن
نگاه کردن
دلسا شده بودم
دلسا مامان جان
یکم اهنگ بذاریم برقصی
#delsa
آره مامانی
اهنگ گذاشتن
همه اومدن وسط
حس سایه ای پشت سرم
کردم برگشتم
نگاش کردم
یکی از دست هامو گرفت
بالا
منم می چرخیدم
به صورت دایره ای
همین طور پروانه ها
ی لباسم هم می رقصیدن
#arsalan
دیانام این پسره کیه
دست دلسا رو گرفته
#diyana
ارسلان دخترمون عاشق شده
بلندگو رو گرفتم
خوب دوستان
برید بشینید
دلسا قراره عربی برقصه واسمون
#delsa
مامان ولی من خجالت میکشم
#diyana
خجالت نداره که
#delsa
دامن عربی رو بستم به کمرم
چون این رقص خیلی
به قول گفتنی جذاب
بود باید برای همین یه شال
انداختم که قسمت باز سینه مو
بپوشونه
اهنگ رو گذاشتن
کفش هامو در آوردم
وسط بودم همه دست میزدن
مشغول رقصیدن شدم که
توی این رقصم خیلی
کمر باریکم و باسنم
توش چشم بود
همین تور قر میدادم که
بلاخره بعد ۱ ساعت تموم شد
بابا اومد روی سرم
پول ریخت
منم گونشو بوسیدم
کشیده شدن
دستم رو متوجه شدم
که ارتا هست
دستمو گرفت
برد من و توی باغ
و ....
حمایت نشه دیگه نمیذارم
❤️🩹✨
۱۱.۴k
۱۸ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.