وقتی خواهرشون بودی و امتحان رو خراب کردیبنگتن ورژن

وقتی خواهرشون بودی و امتحان رو خراب کردی(بنگتن ورژن)

میای خونه و خبرِ شوم رو بهشون میدی :

نامجون : یعنی چی اخههه؟ ما دیشب ۵ ساعت تمرین کردیم بعد تو با ۱۰/۷۵ جواب شب زنده داری های منو میدییی؟
___
هوسوک : سان شاینم اگه یه خرده حرف گوش می کردی . . . . . .
ا.ت : اوپااااا
هوسوک : راس میگم خبب
___
سوکجین : خب معلومه وقتی داداشی به هندسامی من داری نمی تونی تمرکز کنی ! مگه نه آینه ی قشنگممم؟؟
ا.ت : ( تماماً پوکر فیس)
___
یونگی : ( بچه تو خواب نازه🤣)
___
جیمین : عیب نداره هانی . ولی باید قول بدی جبران کنی☺️
ا.ت : ( لپش رو میبوسی) چشمممممم
___
تهیونگ : بابا گریه نکن دیگههه
ا.ت : هق هق هق هق
تهیونگ : منم یه بار ۹/۵ گرفتم چیزی نیست کههه
ا.ت : واقعا؟
تهیونگ : (بغلت می کنه) همه گند میزنن . الانم قول بده دیگه اون دوتا مروارید هارو برای نمره خیس نکنی .
ا.ت : هوممم
___
جونگکوک : ا.ت جان مامان گریه نکنننن . الان بابا میگه حتما جونگکوک روش دست بلند کرده ، خواهششش .
ا.ت : ( یه گوشش در و اون یکی دروازه)
جونگکوک : ( گریه اش میگیره) تو که نمی خوای من ناراحت شمم؟؟
ا.ت : نهههه
جونگکوک : پس لطفا گریه نکن . بخاطر خرگوشت.
ا.ت : فقط بخاطر خرگوشمم .



پایان🌷✨