ادامه پارت

ادامه پارت ۴💞
(‌آخر)

روز خاکسپاری ا.ت
توی سالن همهمه شده بود . افراد زیادی برای خاکسپاری اومده بودن . از جمله ی آیو ، جیسو از بلک پینک ، بنگ چان از استری کیدز ، یونجون از تی اکس تی و حتی ته یانگ و جی دراگون هم اومده بودن . افراد جلو میومدن و به اعضا و خانواده ی ا.ت تسلیت میگفتن . جونگکوک طوری که انگار هنوز باور نکرده که خواهر عزیزتر از جونش دیگه پیشش نیست با خودش حرف میزد . یونگی خیلی به سر و صدا از مجلس خارج شد و سمت بالکن رفت . صدای گریه اش بلند شد . دیگه ا.ت نبود که بغلش کنه و باهاش حرف بزنه تا آرومش کنه .
توی همین حال و هوا بودن که تلفن جونگکوک زنگ میخوره : دکتر لی
تلفن رو جواب میده :
کوک : بله؟
دکتر : آقای جئون حتما باید چیزی رو باهاتون درمیون بزارم .
کوک : میشه پشت تلفن بگین؟
دکتر : خیر . اگر ممکنه چند لحظه بیاین بیرون سالن . منتظرتونم .
بیرونِ سالن
کوک : سلام دکتر
دکتر : سلام . مجددا بهتون تسلیت میگم .
کوک : فکر نمی کنم این همه راه رو فقط برای تسلیت گفتن اومده باشین .
دکتر : همینطوره ، راستش وقتی توی پرونده شون علت مرگ رو خوندم با یه چیز مشکوک مواجه شدم .
کوک : خب؟!
دکتر : توی خون خواهرِ مرحومتون یه داروی عجیب به اسم ( . . . . .) تشخیص داده شده که گفته شده خوردن این دارو با دلیل غیر موجه موجب از کار افتادن قلب میشه . خواهرتون بیماری خاصی داشت؟
کوک : نه تنها بیماریِ خاصی نداشت بلکه تاحالا از این قرص ها مصرف نمی کرد . یعنی شما دارید میگید که خواهر من قبل از اینکه بیهوش بشه از عمد قرص خورده؟؟
دکتر : یه جورایی
فلش بک به روز بیهوش شدن ا.ت
ویو ا.ت
ا.ت : من دیگه میرم لباس عوض کنم .
کوک : اوکی .
سمت اتاق هوسوک رفتم و در رو پشت سرم بستم .
۱۰ تا از قرص هایی که از داروخونه گرفتم رو با آب خوردم . میدونستم که اگه زنده بمونم حالم بد تر میشه ، میخواستم که لباس عوض کنم که یهو صدای داد سوکجین اوپا اومد . . . . . . . . .

پایان فلش بک

ویو کوک
از دکتر تشکر کردم و سمت اعضا و مامان و بابا رفتم و قضیه رو بهشون گفتم .
جیمین : پس بخاطر همین بود که برگشت .
کوک : اوهوم
.
.
.
.
.
.
.
یعنی بی تی اس با هفت عضو ادامه میده؟
روح ا.ت اعضا رو بخشیده؟
جونگکوک میتونه به قبل خودش برگرده؟
در هر حال این سفر نه چندان طولانی به پایان خودش رسیده⁦⁦⁦(⁠〒⁠﹏⁠〒⁠)⁩
امیدوارم که تا اینجا لذت برده باشین🎀🧸

بدرود :)))
دیدگاه ها (۷)

وقتی خواهرشون بودی و امتحان رو خراب کردی(بنگتن ورژن)میای خون...

۱۵۰ تایی شدیمممم💗هوراااااا🎉

💫چند پارتی بی تی اس💫وقتی عضو هشتم بودی و یه عضو به گروه اضاف...

ادامه پارت ۳💞هانا : اینجا چیکار . . . ‌. . .ا.ت : باید برای ...

مرگ بی پایان پارت ۳۱

پارت ۸

فیک ازدواج اجباری(پارت۴۱)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط