چند پارتی بی تی اس

💫چند پارتی بی تی اس💫
وقتی عضو هشتم بودی و یه عضو به گروه اضافه شده بود :)

P4

یونگی : کسی حق نداره پاشو از این خونه بزاره بیرون .
جیمین : حق با هیونگه ، باید صبر کنیم تا حداقل بنگ شی هیوک یا یکی از منیجر ها بیاد تا تکلیف هانیول و عکس هایی که گرفته مشخص بشه .
هانا : الان دارین به من تهمت میزنین؟؟اصلا میدونین بابای من کیه؟
نامجون : با وجود مدارکی که علیه خودته و شهادت ا.ت که گویای همه چیزه باز داری انکار میکنی؟
هانا : پدر من یه میلیاردر عه ، میتونه کل زندگی شما هشت تا بی مصرف رو روی یه انگشتش بچرخونه فهمیدی؟؟؟؟؟؟
صدام کم کم بالا رفت :
ا.ت : بهت گفته بودم که اگه یه بار دیگه بهم توهین کنی عواقبش پای خودته نه؟؟؟(داد شدید)
چجوری به خودت اجازه میدی خودتو که جز یه دخترِ پیکمی و پولدار هیچی نیستی و با ما مقایسه کنی ها؟؟؟؟(داد شدید تر)
و یه سیلی محکم خوابوندم توی گوشش
(گریه ی هانیول در میاد)
ویو جونگکوک
قبل از اینکه بخوام جلوی نونا رو بگیرم که بیشتر از این پیش نره به خودم اومدم و دیدم که با دماغی که خون ازش مثل سیل بیرون می‌ریخت توی بغلم افتاده . توی شک رفتم .
بلند صداش زدم :
کوک : ا.تتتتتتت . چت شد یهو؟؟؟؟
تهیونگ : ب ب ب بخاطر فشار ع ع عصبیه(بریده بریده)
سوکجین : هوسوک همین الان آمبولانس خبر کننن
هوسوک : با با باشه .
کوک : فقط یه کم دیگه دووم بیار(با بغض)

پرش زمانی به بیمارستان
ویو کوک
بی صدا اشک می ریختم . اگر اتفاقی براش بیفته میمیرم . حال بقیه ی پسرا هم بهتر از نبود .
یونگی : شاید اگه . . .
تهیونگ : خودتو سرزنش نکن . اگه قرار باشه کسی رو مقصر بدونیم ، همه ی ما مقصریم . باشه؟
یونگی : اوهوم .
ولی اون فقط بیهوش شده بود پس چرا بردنش سی سی یو؟ اونم ۳ ساعت؟
بالاخره بعد از انتظار طولانی اعضا ، دکتر از بخش بیرون اومد .
کوک : آقای دکتر حال خواهر خوبه دیگه؟
دکتر : آقای جئون متاسفم ولی . . . . .
سوکجین : ولی چی دکتر؟؟
دکتر : شوک عصبی به قلبشون فشار آورده و اونو از کار انداخته . . . . .
جیمین : که این یعنی . . . . .
دکتر : بهتون تسلیت میگم . . . . .
کوک : این این ممکن نیست!یعنی اون برای همیشه رفت؟(با بعض و خنده ی عصبی)
نامجون : نه نه نه نهههه(با داد و گریه)

از زبون نویسنده
دو روز از مرگ ا.ت میگذره و خبر مرگش کل آرمی ها رو سیاه پوش کرده . هانیول هم به جرم جاسوسی دستگیر شده .


ادامه توی پست بعدی💖
دیدگاه ها (۶)

ادامه پارت ۴💞(‌آخر)روز خاکسپاری ا.تتوی سالن همهمه شده بود . ...

وقتی خواهرشون بودی و امتحان رو خراب کردی(بنگتن ورژن)میای خون...

ادامه پارت ۳💞هانا : اینجا چیکار . . . ‌. . .ا.ت : باید برای ...

💫چند پارتی بی تی اس💫وقتی عضو هشتم بودی و یه عضو به گروه اضاف...

مرگ بی پایان پارت ۳۱

پارت ۶۱ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۷۴ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط