بفرمایین. من: سریع رفتم تو و رفتم تو اتاق درو هم بستم، گی
بفرمایین. من: سریع رفتم تو و رفتم تو اتاق درو هم بستم، گیج شده بودم الان باید چیکار کنم جوابمو میدونستم فقط نمیدونستم چجوری بهش بگم منم دوسش دارم اما چطور بهش بگم. لباسامو در اردم و رفتم حموم. کوک: خب تقریبا خوب پیشرفت منم توقع نداشتم همون موقع جواب بده اما خب میتونست بگه نه پس جوابش منفی نیست. رفتم تو اتاق دیدم توی حمومه اومدم وایین بچه ها هم برگشتن. جیمین: خب چی شد. کوک: بهش گفتم جوابش منفی نبود اما گفت الان نمیتونه بگه. وی: خب پس خوب پیشرفتت مبارکههه. کوک: چی چیو مبارکه هنوز جواب نداده. جی هوپ: جواب میده صبر کن نگران نباش. شوگا: الان کجاس؟ کوک: حمومه.راوی: یه ۲۰ دقیقه ای گذشت اما هه مین هنوز پایین نیمده بود. جیمین: من برم هه مین رو صدا کنم بیاد شام؟ بقیه: اره برو. جیمین: رفتم بالا دم در و در زدم. من: بفرمایین. جیمین: درو باز کردم و رفتم تو روی تخت نشسته بود گفتم که شام حاضره بفرمایین. من: مرسی من شام نمیخورم شما بخورین برای من صبر نکنین. جیمین: اینطوری نمیشه که هیچی نخورید. من: نه میل ندارم مرسی. جیمین: باشه، حالا ما برای شما نگه میداریم هر
۱۱.۵k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲