امروز تولد ۱۵ سالگیمه ، اولین باره تورو میبینم بعد چند م
امروز تولد ۱۵ سالگیمه ، اولین باره تورو میبینم بعد چند ماه ، چشمات همون دلیل بغض بی دلیل چشمامه
با هم حرف میزنیم، تو از تفاوت های دوست داشتنی من میگی و من از حس خوبم به تو
امروز تولد ۱۶ سالگیمه ، تو از خانوم بودن من میگی و من از چشمات که نمیتونم ازشون دل بکنم
امروز تولد ۱۷ سالگیمه ، فهمیدم با دختری حرف میزنی و بهش میگی دوسش داری ، امروز تو از دوست داشتن من میگی و من از عشقم به تویی که میدونم داری راه کج میری
امروز تولد ۱۸ سالگیمه ، تو بغلم میکنیو میگی همسر آیندتم و تازه فهمیدی چقدر دوستم داری ، من بغض میکنم و از عشق بی دلیلم به تو میگم
امروز تولد ۱۹ سالگیمه ، تو چشمام نگاه میکنیو میگی نمیتونم ادامه بدم ، من هیچکیو نمیخوام و من نگاهت میکنم ونگاهت میکنم و نگاهت میکنم
امروز تولد ۲۰ سالگیمه ، تو یه ساله نیستی و دیگه چیزی نمیگی ، ولی من به عکست میگم آدم جدیدت مبارک مرد
امروز تولد ۲۱ سالگیمه ، بیمارستانم ، اشکای بی صدام ، پشتم نشستیو میگی معذرت میخوام ولی دوسش دارم و من باز فقط نگاه میکنم
امروز تولد ۲۲ سالگیمه ، باز اومدی پیشم ، میگی منتظرت باشم و من باز فقط نگاه میکنم
امروز تولد ۲۴ سالگیمه ، من منتظر نموندم ، تو هم نیمدی ، یه چیزی شبیه مردن شد بدون اینکه کسی بمیره
امروز تولد ۲۷ سالگیمه ، مادر شدم ، پسرم خیلی شبیهته مخصوصا چشماش ...
امروز تولد ۳۰ سالگیمه ، توهنوزم نیستی ، یعنی اگرم بخوای دیگه نمیتونی باشی
امروز تولد ۴۰ سالگیمه ، بچه هام پیشمن ، باهاشون کلی سرگرم شدم و اصلا نبودن تورو حس نمیکنم :)
امروز نمیدونم تولد چند سالگیمه ، کسیو یادم نمیاد ، میگن آلزایمرگرفتم ، فقط نمیدونم چرا هر شب تو خوابم یه پسر ۱۸ ساله رو میبینم که دارم صداش میزنم ولی اون به من اهمیت نمیده...
#αятιηα👽
با هم حرف میزنیم، تو از تفاوت های دوست داشتنی من میگی و من از حس خوبم به تو
امروز تولد ۱۶ سالگیمه ، تو از خانوم بودن من میگی و من از چشمات که نمیتونم ازشون دل بکنم
امروز تولد ۱۷ سالگیمه ، فهمیدم با دختری حرف میزنی و بهش میگی دوسش داری ، امروز تو از دوست داشتن من میگی و من از عشقم به تویی که میدونم داری راه کج میری
امروز تولد ۱۸ سالگیمه ، تو بغلم میکنیو میگی همسر آیندتم و تازه فهمیدی چقدر دوستم داری ، من بغض میکنم و از عشق بی دلیلم به تو میگم
امروز تولد ۱۹ سالگیمه ، تو چشمام نگاه میکنیو میگی نمیتونم ادامه بدم ، من هیچکیو نمیخوام و من نگاهت میکنم ونگاهت میکنم و نگاهت میکنم
امروز تولد ۲۰ سالگیمه ، تو یه ساله نیستی و دیگه چیزی نمیگی ، ولی من به عکست میگم آدم جدیدت مبارک مرد
امروز تولد ۲۱ سالگیمه ، بیمارستانم ، اشکای بی صدام ، پشتم نشستیو میگی معذرت میخوام ولی دوسش دارم و من باز فقط نگاه میکنم
امروز تولد ۲۲ سالگیمه ، باز اومدی پیشم ، میگی منتظرت باشم و من باز فقط نگاه میکنم
امروز تولد ۲۴ سالگیمه ، من منتظر نموندم ، تو هم نیمدی ، یه چیزی شبیه مردن شد بدون اینکه کسی بمیره
امروز تولد ۲۷ سالگیمه ، مادر شدم ، پسرم خیلی شبیهته مخصوصا چشماش ...
امروز تولد ۳۰ سالگیمه ، توهنوزم نیستی ، یعنی اگرم بخوای دیگه نمیتونی باشی
امروز تولد ۴۰ سالگیمه ، بچه هام پیشمن ، باهاشون کلی سرگرم شدم و اصلا نبودن تورو حس نمیکنم :)
امروز نمیدونم تولد چند سالگیمه ، کسیو یادم نمیاد ، میگن آلزایمرگرفتم ، فقط نمیدونم چرا هر شب تو خوابم یه پسر ۱۸ ساله رو میبینم که دارم صداش میزنم ولی اون به من اهمیت نمیده...
#αятιηα👽
۴.۱k
۰۷ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.