پارت 16دلبر نازم
پارت 16دلبر نازم
خلاصه دستم شکسته بود و دلم همونجایی که سنگ خورده بود پاره شده بود که بخیه خورد مرخص شدم و رفتیم خونمون
ارسلان:دیانا😔
دیانا:جانم
ارسلان:یه چیزی بهت بگم؟
دیانا:اره
ارسلان:میدونم ناراحت میشی شاید دیگه منو نخوای اما تو باردار بودی و بعد از پرت شدنت از پرتگاه بچه سقط شده😔
دیانا:چ.....چی
ارسلان:ببخشید
دیانا:چرا تو عذرخواهی میکنی؟
ارسلان:چون بلاخره من مادرت کردم با اینکه بهت قول دادم مامان نشی بعدم مهدیه هم به خاطر من تورو پرت کرد و الان بچتو از دست دادی😔
دیانل:عشقم این چه حرفیه تو از قصد نکردی که من خودمم شریک بودم بعدم مهدیه انداخت تو که ننداختی ببین من خیلی منطقی فکر میکنم ما میتونیم بازم بچه دار شیم بعدم بچه من بچه تو هم بوده اون بچه اندازه مورچه بوده عشقم
ارسلان:مرسی که درک میکنی قشنگم
دیانا:😉❤️
اسلان:😉
دیانا:دوباره چشمک😂
اسلان:بله بلخ😂
خلاصه دستم شکسته بود و دلم همونجایی که سنگ خورده بود پاره شده بود که بخیه خورد مرخص شدم و رفتیم خونمون
ارسلان:دیانا😔
دیانا:جانم
ارسلان:یه چیزی بهت بگم؟
دیانا:اره
ارسلان:میدونم ناراحت میشی شاید دیگه منو نخوای اما تو باردار بودی و بعد از پرت شدنت از پرتگاه بچه سقط شده😔
دیانا:چ.....چی
ارسلان:ببخشید
دیانا:چرا تو عذرخواهی میکنی؟
ارسلان:چون بلاخره من مادرت کردم با اینکه بهت قول دادم مامان نشی بعدم مهدیه هم به خاطر من تورو پرت کرد و الان بچتو از دست دادی😔
دیانل:عشقم این چه حرفیه تو از قصد نکردی که من خودمم شریک بودم بعدم مهدیه انداخت تو که ننداختی ببین من خیلی منطقی فکر میکنم ما میتونیم بازم بچه دار شیم بعدم بچه من بچه تو هم بوده اون بچه اندازه مورچه بوده عشقم
ارسلان:مرسی که درک میکنی قشنگم
دیانا:😉❤️
اسلان:😉
دیانا:دوباره چشمک😂
اسلان:بله بلخ😂
۹.۵k
۱۷ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.