باورم کن... ( پارت ۱۸ )
یوری: اگه واقعا دوسم داری از زنگیم برو بیرون، اگه دوسم داری بزار زندگی راحتی داشته باشم...
بارون میگیره ( صحنه رو احساسی کنیم )
جیمین: * بغض، سکوت *
میره داخل ، همونجا میشینم
<< عصر >>
《 ویو یونگی 》
مراسم تموم شد و برگشتیم خونه
یوری: من میرم طبقه بالا شما راحت باشین*نگاه شیطانی*
یونگی: آفرین خواهر فهمیده من*خنده*
هانا: یاااااا * خجالت خنده*
یوری میخنده و میره بالا ماهم میریم تو اتاقمون
به هانا کمک میکنم لباسشو عوض کنه
یونگی: شب مفصل از خجالتت در میام فعلا بریم فیلم ببینیم
هانا: خنده* باشه
《 ویو یوری 》
از پنجره چشمم میخوره بیرون که جیمینو زیر بارو میبینم
یوری: اینجا چیکار میکنه؟
اهمیت نمیدم
بعد یک ساعت دوباره میرم پیش پنجره و بیرونو نگاه میکنم ببینم اونجاست یا نه میبینم بله نشسته زیر بارون
چون هنوز دوسش دارم دلم میسوزه و چتر برمیدارم میرم بیرون، میرم سمتش و چترو میگیرم بالا سرش
یوری: چرا اینجا نشستی؟
سرشو میاره بالا نگام میکنه واضحه گریه کرده
یوری: خدایا ببین با خودش چیکار کرده خیس آب شدی
چون چترو گرفته بودم سمت جیمین خودم داشتم زیر بارون خیس میشدم، جیمین از کمرم گرف منو برد نزدیک خودش زیر چتر
حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻
~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جیمین
#یونگی
#فیک_جیمین
#فیک_شوگا
#فیک_یونمین
#bts
#BTS
#Jimin
#SG
#JM
#Suga
بارون میگیره ( صحنه رو احساسی کنیم )
جیمین: * بغض، سکوت *
میره داخل ، همونجا میشینم
<< عصر >>
《 ویو یونگی 》
مراسم تموم شد و برگشتیم خونه
یوری: من میرم طبقه بالا شما راحت باشین*نگاه شیطانی*
یونگی: آفرین خواهر فهمیده من*خنده*
هانا: یاااااا * خجالت خنده*
یوری میخنده و میره بالا ماهم میریم تو اتاقمون
به هانا کمک میکنم لباسشو عوض کنه
یونگی: شب مفصل از خجالتت در میام فعلا بریم فیلم ببینیم
هانا: خنده* باشه
《 ویو یوری 》
از پنجره چشمم میخوره بیرون که جیمینو زیر بارو میبینم
یوری: اینجا چیکار میکنه؟
اهمیت نمیدم
بعد یک ساعت دوباره میرم پیش پنجره و بیرونو نگاه میکنم ببینم اونجاست یا نه میبینم بله نشسته زیر بارون
چون هنوز دوسش دارم دلم میسوزه و چتر برمیدارم میرم بیرون، میرم سمتش و چترو میگیرم بالا سرش
یوری: چرا اینجا نشستی؟
سرشو میاره بالا نگام میکنه واضحه گریه کرده
یوری: خدایا ببین با خودش چیکار کرده خیس آب شدی
چون چترو گرفته بودم سمت جیمین خودم داشتم زیر بارون خیس میشدم، جیمین از کمرم گرف منو برد نزدیک خودش زیر چتر
حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻
~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جیمین
#یونگی
#فیک_جیمین
#فیک_شوگا
#فیک_یونمین
#bts
#BTS
#Jimin
#SG
#JM
#Suga
- ۸.۱k
- ۱۰ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط