دو پـــــارتـــــی هـــــوســـــوک💍
دو پـــــارتـــــی هـــــوســـــوک💍
ویو ات
از هفته ی پیش هی حالم بد میشه
هوسوک هم به خاطر اهنگ جدیدش مجبور بود تو کمپانی بخوابه و پیشم نبود
بهش چیزی نگفتم چون همینجوریش برای اهنگش استرس داره منم بیشترش نکنم
داشتم غذا درست میکردم که بوش بهم خورد و حالم بعد شد سریع رفتم سمت دستشویی و بالا اوردم(گلاب به روتون) نمیدونم چم شده ولی نگرانم و هوسوک هم خیلی وقته ندیدم دلم براش تنگ شده این بهونه ی خوبیه که ببینمش
(ات در حال زنگ زدن به هوسوک)
هوسوک: الو
ات: سلام عزیزم وقت داری؟
هوسوک: اره امروز از کمپانی اجازه گرفتم تا استراحت کنم. اتفاقی افتاده؟
ات: نمیدونم از هفته ی پیش هی حالتتهوع دارم نمیدونم چم شده میشه بیای باهم بریم دکتر؟
هوسوک: پس چرا همون موقع بهم نگفتی شاید چیز بدی باشه. الان میام عزیزم
ات: اوکی
/۲٠مین بعد/
ات حاضر شده و روی کاناپه نشسته تا هوسوک بیاد و بعد ۲٠ مین اومد
هوسوک: عشقم الان حالت خوبه؟ پاشو بیا بریم دکتر
ات: حالم خوبه فعلا. مرسی که اومدی.. باید استراحت میکردی
هوسوک: اشکالی نداره عشقم تو مهم تر از همه چیزی
° ویو بیمارستان
منشی: اقا و خانم جانگ لطفا برید داخل
ات و هوسوک: چشم
دکتر لی: سلام اقای جانگ.. سلام خانم جانگ خوش اومدین
ات و هوسوک: خیلی ممنون
دکتر لی: چجوری میتونم کمکتون کنم؟
ات: از هفته ی پیش حالت تهوع دارم و وقتی بوی غذا بهم میخوره حالم بد میشه
دکتر لی: مثلا روزی چند بار این حالت رو میگیرید؟
🪐شرط
لایک: ۱٠
کامنت: ۵
هیهیحی ببینم چه میکنید... اگه این فیک ۱٠ تا لایک بخوره واستون ۵تا سناریو میزارم.. 💀فایتینگ
ویو ات
از هفته ی پیش هی حالم بد میشه
هوسوک هم به خاطر اهنگ جدیدش مجبور بود تو کمپانی بخوابه و پیشم نبود
بهش چیزی نگفتم چون همینجوریش برای اهنگش استرس داره منم بیشترش نکنم
داشتم غذا درست میکردم که بوش بهم خورد و حالم بعد شد سریع رفتم سمت دستشویی و بالا اوردم(گلاب به روتون) نمیدونم چم شده ولی نگرانم و هوسوک هم خیلی وقته ندیدم دلم براش تنگ شده این بهونه ی خوبیه که ببینمش
(ات در حال زنگ زدن به هوسوک)
هوسوک: الو
ات: سلام عزیزم وقت داری؟
هوسوک: اره امروز از کمپانی اجازه گرفتم تا استراحت کنم. اتفاقی افتاده؟
ات: نمیدونم از هفته ی پیش هی حالتتهوع دارم نمیدونم چم شده میشه بیای باهم بریم دکتر؟
هوسوک: پس چرا همون موقع بهم نگفتی شاید چیز بدی باشه. الان میام عزیزم
ات: اوکی
/۲٠مین بعد/
ات حاضر شده و روی کاناپه نشسته تا هوسوک بیاد و بعد ۲٠ مین اومد
هوسوک: عشقم الان حالت خوبه؟ پاشو بیا بریم دکتر
ات: حالم خوبه فعلا. مرسی که اومدی.. باید استراحت میکردی
هوسوک: اشکالی نداره عشقم تو مهم تر از همه چیزی
° ویو بیمارستان
منشی: اقا و خانم جانگ لطفا برید داخل
ات و هوسوک: چشم
دکتر لی: سلام اقای جانگ.. سلام خانم جانگ خوش اومدین
ات و هوسوک: خیلی ممنون
دکتر لی: چجوری میتونم کمکتون کنم؟
ات: از هفته ی پیش حالت تهوع دارم و وقتی بوی غذا بهم میخوره حالم بد میشه
دکتر لی: مثلا روزی چند بار این حالت رو میگیرید؟
🪐شرط
لایک: ۱٠
کامنت: ۵
هیهیحی ببینم چه میکنید... اگه این فیک ۱٠ تا لایک بخوره واستون ۵تا سناریو میزارم.. 💀فایتینگ
۴.۹k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.