پارت ۵۹
#پارت_۵۹
#ناشناخته_ی_من_تا_ابد_بمان
ارسلان :
گوشی رو گذاشتم دم گوشش
ارسلان : بگیر حرف بزن
از روش بلند شدم
دیانا : هوووووووووی چته تو مرتیکه عوضی
نیکا : الو دیانا خوبی؟ چیشده؟
دیانا : اِ الو نیکا
نیکا : با کی بودی؟ چرا با گوشی ارسلان زنگ زدی؟
دیانا : هیچی بابا با دانیال بودم....اممم...گوشی خودم شارژ نداشت به خاطر همین گوشی ارسلان رو قرض گرفتم
نیکا : آها حالا کاری داشتی؟
دیانا: اممم...نه...میخواستم بگم آجی شرمنده من یادم نبود باید برم بانک کار دارم نمیتونم باهات بیام
نیکا : آها اوکی ولش په با مهدیس میرم
دیانا : باشه خدافظ
نیکا : فعلا
نیکا :
گوشی قطع کردن چرا انقد هول شده بود دیانا؟
متین : چی گف؟
نیکا : هیچی گف بانک کار داره نمیتونه بیاد
متین : حالا چرا با گوشی ارسلان زنگ زد؟
نیکا : نمیدونم گف شارژ نداشته گوشی خودش
متین : هه فک کرده خریم مرتیکه روانی
نیکا : ها؟
متین : چون با من قهره دوس دخترشم از ما دور میکنه
نیکا : وات؟ چه ربطی داره
متین : دیگه ارسلان خان مودش همینه
#ناشناخته_ی_من_تا_ابد_بمان
ارسلان :
گوشی رو گذاشتم دم گوشش
ارسلان : بگیر حرف بزن
از روش بلند شدم
دیانا : هوووووووووی چته تو مرتیکه عوضی
نیکا : الو دیانا خوبی؟ چیشده؟
دیانا : اِ الو نیکا
نیکا : با کی بودی؟ چرا با گوشی ارسلان زنگ زدی؟
دیانا : هیچی بابا با دانیال بودم....اممم...گوشی خودم شارژ نداشت به خاطر همین گوشی ارسلان رو قرض گرفتم
نیکا : آها حالا کاری داشتی؟
دیانا: اممم...نه...میخواستم بگم آجی شرمنده من یادم نبود باید برم بانک کار دارم نمیتونم باهات بیام
نیکا : آها اوکی ولش په با مهدیس میرم
دیانا : باشه خدافظ
نیکا : فعلا
نیکا :
گوشی قطع کردن چرا انقد هول شده بود دیانا؟
متین : چی گف؟
نیکا : هیچی گف بانک کار داره نمیتونه بیاد
متین : حالا چرا با گوشی ارسلان زنگ زد؟
نیکا : نمیدونم گف شارژ نداشته گوشی خودش
متین : هه فک کرده خریم مرتیکه روانی
نیکا : ها؟
متین : چون با من قهره دوس دخترشم از ما دور میکنه
نیکا : وات؟ چه ربطی داره
متین : دیگه ارسلان خان مودش همینه
۶۰.۵k
۰۶ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.