لجباز جذابP39
لجباز_جذابP39
که تهیونگ با مدیر و وارد اتاق شدن...
+سلام
مدیر: سلام تو اتی؟
+بله
مدیر: با داداشت زنگ بعد بیا توی اتاق..
+چشم..
مدیر رفت..
+آیو دستمالو بده من..
×تهیونگ.. تو کسی به خواهرت دست بزنن برات مهم نیست؟
+آیو ببند لطفااا
÷چیشده؟
+هیچی داره چرت میگه
×من چرت نمیگم
+میشه گمشی بری بیروون؟
_آیو دستمالو بده من..
+میخوای چیکار کنی
×بیا
_ات پاشو بریم..
دستمو گرفت و رفتیم توی wc
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
×دیدی چیکار کرد؟ اره؟
÷جونگ کوک اتو دوست داره..
×چیییی؟ دوسش داره؟
÷اره
×حیف شد..
÷براچی؟
×میخواستم چا اوون وو رو بهش معرفی کنم باهاش قرار بزارهه
÷عههه... اون وقت به چه حقی؟
×خب راستش یکم کراشه گفتم به ات بگممم
÷کراشه؟
×اوم حالا که با کوکه..
÷ببینم تو دوست پسر داری؟
×نههه
÷عااا... خب خوبه
×چی؟ براچی خوبه؟
÷تو کفش بمون..
ـــــــــــــــــــــــــــ
کوک و ات
+تو بیرون منتظر باش زوود تموم میکنم..
رفتم توی wc داشتم صورتمو میشستم که سوزشی حس کردم... از دستم بوود.. کت روی لباسم رو در اوردم که دیدم دستم خونی شده.. لباسمو خونی کرده بوود..
+واای حالا چیکار کنم لباسمم کثیف شد.. اخخ
که آیو اومد تو
×واای دختر تو اینجایی؟ دستت.. دستت چیکار شده؟
+هیییس... حالا چیکار کنم؟
×درد نداری؟
+عادیه دردش.. فقط میسوزهه
×صبر کن برم برات چیزی بیارم اینجوری نمیشه...
+نه نمیخوام کسی بفهمه مخصوصا جونگ کوک... اگه بفهمه دردسر درست میشهه باید خیلی عادی بیایم بیرون اوکی؟
×واای وقتی میگی کسی نباید بفهمه من استرس میگیرمم چیزههه یکممم دستپاچه میشمم
+همیشه همینجوری بودی... فقط شما کافیه باهام بیای بیرون حتی سلامم نکن اوکی؟ جواب کسی رو هم نده حتی جیمین..
×باشه بیا بریم..
کتم رو پوشیدم و اومدیم بیرون... که کوک اومد جلومون
_خوب شدی؟
+اره ممنون... خبب ما میریم تو کلاس.. فعلا
_راستی؟
+چیه
_دستت.. چیزیش که نشده؟
+نه نه خیالت تخت..
که تهیونگ با مدیر و وارد اتاق شدن...
+سلام
مدیر: سلام تو اتی؟
+بله
مدیر: با داداشت زنگ بعد بیا توی اتاق..
+چشم..
مدیر رفت..
+آیو دستمالو بده من..
×تهیونگ.. تو کسی به خواهرت دست بزنن برات مهم نیست؟
+آیو ببند لطفااا
÷چیشده؟
+هیچی داره چرت میگه
×من چرت نمیگم
+میشه گمشی بری بیروون؟
_آیو دستمالو بده من..
+میخوای چیکار کنی
×بیا
_ات پاشو بریم..
دستمو گرفت و رفتیم توی wc
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
×دیدی چیکار کرد؟ اره؟
÷جونگ کوک اتو دوست داره..
×چیییی؟ دوسش داره؟
÷اره
×حیف شد..
÷براچی؟
×میخواستم چا اوون وو رو بهش معرفی کنم باهاش قرار بزارهه
÷عههه... اون وقت به چه حقی؟
×خب راستش یکم کراشه گفتم به ات بگممم
÷کراشه؟
×اوم حالا که با کوکه..
÷ببینم تو دوست پسر داری؟
×نههه
÷عااا... خب خوبه
×چی؟ براچی خوبه؟
÷تو کفش بمون..
ـــــــــــــــــــــــــــ
کوک و ات
+تو بیرون منتظر باش زوود تموم میکنم..
رفتم توی wc داشتم صورتمو میشستم که سوزشی حس کردم... از دستم بوود.. کت روی لباسم رو در اوردم که دیدم دستم خونی شده.. لباسمو خونی کرده بوود..
+واای حالا چیکار کنم لباسمم کثیف شد.. اخخ
که آیو اومد تو
×واای دختر تو اینجایی؟ دستت.. دستت چیکار شده؟
+هیییس... حالا چیکار کنم؟
×درد نداری؟
+عادیه دردش.. فقط میسوزهه
×صبر کن برم برات چیزی بیارم اینجوری نمیشه...
+نه نمیخوام کسی بفهمه مخصوصا جونگ کوک... اگه بفهمه دردسر درست میشهه باید خیلی عادی بیایم بیرون اوکی؟
×واای وقتی میگی کسی نباید بفهمه من استرس میگیرمم چیزههه یکممم دستپاچه میشمم
+همیشه همینجوری بودی... فقط شما کافیه باهام بیای بیرون حتی سلامم نکن اوکی؟ جواب کسی رو هم نده حتی جیمین..
×باشه بیا بریم..
کتم رو پوشیدم و اومدیم بیرون... که کوک اومد جلومون
_خوب شدی؟
+اره ممنون... خبب ما میریم تو کلاس.. فعلا
_راستی؟
+چیه
_دستت.. چیزیش که نشده؟
+نه نه خیالت تخت..
۱۴.۶k
۲۷ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.