آزمایش عشق

part1


امروز دختر خاله شوگا از آمریکا میومد کره و خب من و کالورا با هم نسبتا صمیمی بودیم ...
برای همین خاله شوگا قرار بود مهمونی بگیره به مناسبت اومدن کالورا ...
شوگا :« آ.ت به نظرت این کروات به این پیراهنم میاد؟
آ.ت :« اوهوم خیلی قشنگه بزار بیام برات ببندم ...
شوگا:« نه نه خودم می‌بندم...
آ.ت :« وا چرا؟
شوگا:« چون خودت میدونی نمیتونم خودمو کنترل کنم و ممکنه که امشب نریم مهمونی ...
آ.ت:« ایش شوگا همیشه منو میترسونی...
بالاخره با شوگا رسیدیم خونه خاله اش ...
تقریبا همه بودن و ما آخرین نفراتی بودیم که وارد مهمونی می‌شدیم ... و اینم به خاطر حساسیت شوگا روی لباسای من بود و تا زمانی که لباس مورد نظرش رو تنم نکردم نزاشت بیایم ...
با بدرقه مهمونا و احوال پرسی باهاشون به میزی که کالورا و برادرش نشسته بودن رفتیم ...
کالورا تا منو دید پرید بغلم و منم تمام دلتنگیمو. با این بغل تخلیه کردم...
بعد از من رفت پیش شوگا و شروع کرد به بغل کردنش...
این کارش کاملا طبیعی بود و خب بار اولش نبود اما نمیدونم چرا این دفعه بهم حس بدی دست داد ... نگاه های خاص کالورا به یونگی که تا حالا هیچ وقت همچین نگاهی نداشت منو میترسوند ....
تصمیم گرفتم دیگه به این چیزا فکر نکنم و از مهمونی لذت ببرم ...
آهنگ کلاسیکی پخش شد و زوجا رفتن تا برقصن ...
شوگا هم دست منو گرفت و منو وادار کرد تا همراهیش کنم ...:««««

شوگا:« به نظرم بهتره همین الان بریم خونه!
آ.ت:« وا چرا؟
شوگا:« چون تو حسابی منو دیوونه کردی نمیتونم تحمل کنم...
آ.ت:« یااا گفتم نزن از این حرفا مور مورم شد..
در یک حرکت ناگهانی سرشو آورد جلو وووو
(خودت میدونی 😉) که باعث شد همه فامیل دست بزنن و بعضی از دخترا هم از حسودی پر پر بشن....
اما نگاه کالورا...
حسابی مغزم رو بهم ریخته بود ...
نگاهش روی حرکات شوگا و من مثل دختری بود که داره رقیب عشقیش رو تماشا می‌کنه ...
اخرای مهمونی شد و همه داشتن میرفتن و من و شوگا بعد از خداحافظی با کل فامیل به سمت در حرکت کردیم اما با صدای کالورا که شوگا رو صدا زد هر دو متوقف شدیم ...
دیدگاه ها (۰)

آزمایش عشق

آزمایش عشق

خلاصه فیک آزمایش عشق

عشق حاضر جواب من p143

وقتی تو دعوا بهت آسیب میزنن و بیهوش میشینامجون:(بغض کرده) بی...

دوست دختر اجاره ای

: دختر خاله تهیونگ با صدای بلند خندید و گفت اینو از تو سطل ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط