part92

تهیونگ: ا/ت فراموش کردی؟ گفته بودیم برای هم تلاش میکنیم فقط کافیه باهم باشیم نه اینکه ازهم جدا بشیم
ا/ت: من امروز گردنبند رو گردن کیونگ می دیدم بعد یکی هم عکس برام فرستاد خودت و یه دختره بودید و بعد فهمیدم اون دختره کیونگ می شبی که قرار بود باهم بریم سرقرار تو جلسه نداشتی عشقت رو به کیونگ می اعتراف کرده بودی
تهیونگ: نه ا/ت اشتباه میکنی من گردنبند به کیونگ می ندادم این عکس هاهم که تو به نشون میدی برای الان نیست برای هفت ساله پیشه
ا/ت: یعنی تو هیچ تغییری نکردی؟ تهیونگ یه مدت بزار راحت باشم نمیخوام دیگه باهات تو رابطه باشم
تهیونگ: باشه یه مدت جدا شیم ولی بعد..
ا/ت: نه یه مدت نه برای همیشه
تهیونگ: ا/ت من دوست دارم من اینکارو نکردم من بهت خیانت نکردم
ا/ت: تهیونگ برو برو فقط
تهیونگ: ا/ت من برم دیگه برنمیگردم
ا/ت:نمیخوام هم که برگردی
رفتم تو ماشین نشستم و رفتم

یک ساعت بعد
ا/ت:جانوز امشب میخوام بنوشم که بمیرم
جانوز:چرا اونجا چیزی نخوردی؟
ا/ت: نمیتونستم
جانوز: خب الان چرا میتونی
ا/ت:جدا شدیم
جانوز: جدا شدید؟
ا/ت: آره
جانوز: بهت گفت که عاشق کیونگ می شده
ا/ت: نه من همه چیز رو بهش گفتم و باهاش کات کردم
جانوز: خب دیوونه ای چرا خودت کات میکنی بعد اینکه از گریه چشمات نابود میکنی
ا/ت: جانوز از خودم متنفرم
جانوز: همه چیز تقصیر خودته باید به دختره میگفتی تهیونگ ماله توعه ولی چیکار کردی نگفتی براش تلاش نکردی
ا/ت: وقتی گردنبند تهیونگ تو گردنش بود دیگه برای من هیچی مهم نبود من بهش گفتم این گردنبند رو توهم بهم دادی
جانوز: من؟ چرا دروغ گفتی
ا/ت: دوست داشتم فکر نمیکردم خیانت سخت باشه هیون بهم خیانت کرد زیادی ناراحت نشدم چون تهیونگ کنارم بود ولی برای تهیونگ دلم میخواد همین الان بمیرم درسته تو کنارمی ولی نمیتونم به نبودن تهیونگ کنارم عادت کنم به اینکه صبح بیاد بیدارم کنه باهم بریم شرکت باهم برگردیم شام بخوریم دستمو بگیره باهم بخندیم من عادت کردم نمیتونم از خواب بیدار شم ببینم تهیونگ منتظرم نیست وایی جانوز میدونی چیه؟
جانوز: چیه؟
ا/ت: نمیدونم فقط این رو میدونم بدنم درده سرم داره منفجر میشه چشمام میسوزه بغض گلوم نمیزاره بتونم حرف بزنم فقط میخوام بخوابم دیگه بیدار نشم
جانوز: بیا بیا دیگه داری دیوونه میشی یکم بخواب اروم باش
ا/ت: سیگار میخوام
جانوز: ا/ت بخواب دیگه تا ۵ شیشه سوجو رو نوشیدی مستی دیگه بخواب یکم اروم میشی

تهیونگ
برگشتم خونه
کسی خونه نبود فقط کیونگ می بود
تهیونگ:کیونگ می کیونگ می
رفتم تو اتاقش خواب بود رفتم تو اتاقم کشو میزم رو نگاه کردم
گردنبند کجاست من کیونگ می رو میشناسم اگر حتی دوسش داشته باشه برای خودش میخره نه اینکه ماله ا/ت رو برداره

#فیک
#سناریو
دیدگاه ها (۴۱)

part93

part94

part91

part90

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

love Between the Tides³⁸یک هفته بعد تهیونگرفتم کلاس تهیونگ:س...

love Between the Tides²⁰چند روز بعدا/ت با خودم فکر میکردم که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط