𝗯𝗿𝗼𝗸𝗲𝗻 𝗹𝗼𝘃𝗲2🏹
#𝗯𝗿𝗼𝗸𝗲𝗻_𝗹𝗼𝘃𝗲2🏹
↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 3
↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦
در چشمان دختر اشک آویخته شده بود دستانش از سرما میلرزید پاهایش نمیتوانست اورا همراهی کنی مغز به او دستور میداد تسلیم نشود اما چه فایده قلبش از دوری از عشق از غم و از خیانت و از ازدست دادن هر دو فرزندش دیگر امید به این دنیا نداشت چرا به دویدن ادامه دهد؟ وقتی میتوانست به خوابی طولانی سفر کند
سر جایش ایستاد
لوپرد (اسم یک شخصیته)
خدایا چرا این همه اتفاق بد داره میافته واااایی
اون از صبح که خواب موندم اونم پدرم که دیشب باهام قهر کرد حالا با این همه بدهی شرکت چه غلطی کنم اههه
(تلفن زنگ میخوره)
ریس کجاید؟
-دارم میام یکم گیر شون بده
آخه دارن میرن بیشتر از این نمیتونم نگهشون دارم
ـ اگه پاشون رو از اونجا بیرون بزارن گردنتو میشکنم
ـ بدبخت شدم ...
چی شد؟ حالتون خوبه؟ صدای چی بود؟
ـ یه دیونه رو کشتم
چی کار کردی؟
تلفن رو انداخت رو صندلی شاگرد و از ماشین پیاده شد
هی هی خانم
صدای منو میشنوید؟ تروخدا ببخشید من دیرم شده خانم؟
ا/ت : محکم تر میزدی
چی؟
ا/ت : محکم تر بزن و بکش
ضربه به مغزتون خورده؟
منو ببخشید الان دیرم شده هر کاری بگید انجام میدم فقط واسم دردسر درست نکنین که دیگه تحمل این همه بدبختی رو ندارم
ا/ت : چی کاری میکنی برام؟
لطفاً بفرمایید تو ماشین راجبش صحبت میکنم من الان دیرم شده
ا/ت : باشه
خوب آقا لوپرد ما این وام رو به شما میدم
ممنون
شنیدن این حرف باعث شد پسر دوباره روحیه بگیره و لبخند زیبایی بر صورت نشست
خوب میتونید فردا ۷ صبح مدارکتون رو بیارید خدانگهدار
حتما خوشامدید
گوشیش رو که چک کرد یاد دخترک افتاد که هنوز تو ماشین منتظرشه با عجله کیف پولش رو برداشت و به از دفترش خارج شد
خانم خوشگل میتونم اسمتون رو بپرسم
ا/ت : جئون ا/ت.. نه پارک ا/ت
خوشبختم خانم جئون ا/ت نه پارک ا/ت
خوب از اونجایی که کارای شرکتم داره روال پیش میره و الان حالم خیلی خوبه تا شب در خدمتت هستم هر کاری که بخوای هم برات میکنم خوب
دوستان ما برگشتیم با رمان نوشتن
برای پارت بعد ۱۰ تا لایک و ۵ تا کامنت به دوستاتون هم بگید که ما دوباره برگشتیم😂🤝
↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 3
↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦
در چشمان دختر اشک آویخته شده بود دستانش از سرما میلرزید پاهایش نمیتوانست اورا همراهی کنی مغز به او دستور میداد تسلیم نشود اما چه فایده قلبش از دوری از عشق از غم و از خیانت و از ازدست دادن هر دو فرزندش دیگر امید به این دنیا نداشت چرا به دویدن ادامه دهد؟ وقتی میتوانست به خوابی طولانی سفر کند
سر جایش ایستاد
لوپرد (اسم یک شخصیته)
خدایا چرا این همه اتفاق بد داره میافته واااایی
اون از صبح که خواب موندم اونم پدرم که دیشب باهام قهر کرد حالا با این همه بدهی شرکت چه غلطی کنم اههه
(تلفن زنگ میخوره)
ریس کجاید؟
-دارم میام یکم گیر شون بده
آخه دارن میرن بیشتر از این نمیتونم نگهشون دارم
ـ اگه پاشون رو از اونجا بیرون بزارن گردنتو میشکنم
ـ بدبخت شدم ...
چی شد؟ حالتون خوبه؟ صدای چی بود؟
ـ یه دیونه رو کشتم
چی کار کردی؟
تلفن رو انداخت رو صندلی شاگرد و از ماشین پیاده شد
هی هی خانم
صدای منو میشنوید؟ تروخدا ببخشید من دیرم شده خانم؟
ا/ت : محکم تر میزدی
چی؟
ا/ت : محکم تر بزن و بکش
ضربه به مغزتون خورده؟
منو ببخشید الان دیرم شده هر کاری بگید انجام میدم فقط واسم دردسر درست نکنین که دیگه تحمل این همه بدبختی رو ندارم
ا/ت : چی کاری میکنی برام؟
لطفاً بفرمایید تو ماشین راجبش صحبت میکنم من الان دیرم شده
ا/ت : باشه
خوب آقا لوپرد ما این وام رو به شما میدم
ممنون
شنیدن این حرف باعث شد پسر دوباره روحیه بگیره و لبخند زیبایی بر صورت نشست
خوب میتونید فردا ۷ صبح مدارکتون رو بیارید خدانگهدار
حتما خوشامدید
گوشیش رو که چک کرد یاد دخترک افتاد که هنوز تو ماشین منتظرشه با عجله کیف پولش رو برداشت و به از دفترش خارج شد
خانم خوشگل میتونم اسمتون رو بپرسم
ا/ت : جئون ا/ت.. نه پارک ا/ت
خوشبختم خانم جئون ا/ت نه پارک ا/ت
خوب از اونجایی که کارای شرکتم داره روال پیش میره و الان حالم خیلی خوبه تا شب در خدمتت هستم هر کاری که بخوای هم برات میکنم خوب
دوستان ما برگشتیم با رمان نوشتن
برای پارت بعد ۱۰ تا لایک و ۵ تا کامنت به دوستاتون هم بگید که ما دوباره برگشتیم😂🤝
۲.۱k
۲۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.