من سیر نگشتهام ز تو یار هنوز

من سیر نگشته‌ام ز تو یار هنوز
وامم داری نبات بسیار هنوز

گر از سر خاک من برآید خاری
لب بگشاید به عشقت آن خار هنوز

#حضرت_مولانا
دیدگاه ها (۱)

بسکه سودای سر زلف تو پختم به خیالعاقبت چون سر زلف تو شدم سود...

آن تاب که من دانم و تو ای دل سوزای دوست شب و روز ز دل می‌افر...

گر رود دیده و عقل و خرد و جان تو مروکه مرا دیدن تو بهتر از ا...

ایا مخدوم شمس‌الدین تبریزازین جانهای پرآتش مپرهیزچو چنگ عشق ...

به سر شوق سر کوی تو دیرم

همچو من وصل تو را هیچ سزاواری هست؟یا چو من هجر تو را هیچ گرف...

اندوه تو شد وارد کاشانه‌ام امشبمهمان عزیز آمده در خانه‌ام ام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط