پارت

#پارت70
شیطونکِ بابا🥺💜

+ ترسوندمت؟؟ شرمنده

_ ایرادی نداره

+ راستش اومدم یه سوالی ازت بپرسم که خیلی ذهنمو مشغول کرده بود

میدونستم قراره چی بپرسه ، به خاطر همین پیش دستی کردم و گفتم:

_ من و افراز هیچ نسبتی باهم نداریم

+ یعنی شما باهم نیستید؟؟

_ نوچ

+ خوبه ، تو دختر خوبی هستی ، خواستم بهت هشدار بدم که ازش دوری کنی ، چون ممکنه بعدا آسیب ببینی

با حرفش یه لحظه بغضم گرفت اما خودمو کنترل کردم تا نزنم زیر گریه ، ببین دیگه چقد این افراز عوضی بود که همه میشناختنش

+ راستی نگفتیا تو چرا نمیری برقصی؟؟

_ حوصله ندارم

+ خب اگه یه آقای خوشتیپ بهت پیشنهاد رقص بده قبول میکنی؟

_ فعلا که کسی نداده

دستشو به سمتم دراز کرد و گفت:

+با من میرقصی ؟؟

_ من حتی اسمتم نمیدونم

+ اسمم هیراده ، الان که اسممو میدونی ، پاشو بریم

خودمم بدم نمیومد ، حداقل از بیکاری بهتر بود، بدون اینکه دستشو بگیرم از صندلی بلند شدم

قیافه هیراد کمی متعجب بود و انگاری که ناراحت شده باشه ، اما اصلا برام مهم نبود چون دوسنداشتم حتی انگشتش بهم بخوره
دیدگاه ها (۰)

آقا دکتر خفنمون✨💜

#پارت71شیطونکِ بابا🥺💜به سمت جایگاه رفتیم و با فاصله ازش شروع...

#پارت69شیطونکِ بابا🥺💜جمعیت یک صدا بعله ی کشداری گفتن و دیجی ...

#پارت68شیطونکِ بابا🥺💜مهربون نگام میکرد و منم خیره شده بودم ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط