من خوووب چچرااا

من : خوووب چچرااا
* صدای زنگ در اومد ایچیرو بود
آسیوا ومن رفتیم ببینم کی ی
ایچیرو : یک ساعته دارم زنگ میزنم
چرا باز نمیکنین
من : خوب چیزیه نگا چیزه .....
هولم داد کنار اومد تو
( داداشمون تعارف نره مث یابویا میاد تو)
آسیوا که در یخ یخچال رو باز نگه داشته بود
ولی وقتی اومدیم تو هیچی تو یخچال نبود
و هاناتا از طبقه ی بالا اومد پایین .
من و آسیوا با دهن باز نگاش میکردیم.
دیدگاه ها (۱)

مال من

اینم خالی

نقاشی

ودوباره رفتم خوابیدم ول هاناتا سر جاش نبودمن با صدای جیغ آسی...

رمان زندگی با خنده ( واکنش کوک به سوپرایز)سارا: دختره ی سگ ت...

خون آشام عزیز (86)

روی اپن نشستم و داشتم کیکو میخوردم من عاشق کیک بودمیه قلشق گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط