P.2
P.2
ویو جیمین :
جیمین بلند شد سمت در رفت قبل اینکه خارج بشه رو به اونا کرد و گفت
جیمین : اون دیگه مال منه حتی حق نزدیک شدن بهشم ندارید
و بدون منتظر شنیدن جوابی سوار ماشین شد ک یکی از بادیگارداش ا/تو گذاشت کنارش و رفت جلو نشست حرکت کرد اروم سر ا/تو رو شونش گذاشت به نیم رخ بی نقصش نگاه کرد
اون خیلی وقت بود که از ا/ت خوشش میومد و بلخره به دستش آورد اون روز اونو تو باشگاه دیده بود
ا/ت که گاهی برای خالی کردن خودش به اونجا میرفت بدون این که بفهمه کسی اونجا عاشقش شده
بعد چند مین با ایستادن ماشین بادیگاردش خواست که ا/ت رو بغل کنه ولی جیمین مانعش شد
جیمین : خودم این کارو میکنم
_ : چشم
براید استایل ا/ت رو بغل کرد بردتش تو اتاقش گذاشتش رو تخت و رفت بیرون تا به کاراش برسه
ا/ت ویو :
با سردردی که داشتم بلند شدم هنگ دورو بر رو نگاه کرد
ا/ت : فاک بهش الان چه گوهی بخورم قشنگ تر از اینم مگه میشه در رو باز کرد رفت بیرون از بزرگی جایی که توش بود هنگ کرد از پله ها پایین رفت که همون مردی رو دید رفت سمتش عصبی سرش داد زد
ا/ت : عوضی منو کجا اوردی
جیمین با خونسردی تمام توی چشم هاش نگاه کرد و گفت : تو خونه جدیدتی
خدمتکار ها که تا به حال این روی جیمین رو ندیده بودن دهنشون وا مونده بود
اون کسی نبود که کسی که سرش داد بزنه رو سالم بزاره
این بار ا/ت با خونسردی جیمین عصبی تر شد و چاقو میوه خوری رو برداشت و رو گلوی جیمین گذاشت با خشمی که تو صداش بود داد زد
ا/ت : همین الان من رو برگردون عوضی
تو یه حرکت چاقو رو از دستش گرفت و گذاشت رو گردنش جیمین از پشت به ا/ت چسبیده بود تو گوشش لب زد
جیمین : دلیلی نداره الان زنده ای
چاقو رو بیشتر فشار داد
جیمین : همین الان میتونم کارت رو تموم کنم پس گود گرل خوبی باش به حرفام گوش کن هیچ راهی برای بیرون رفتنت نیست فهمیدی
ا/ت که از این کار جیمین تو شک بود با لجبازی پاشو محکم زد به جایی که نباید بزنه
که جیمین از درد افتاد زمین و داد بلندی زد
ا/ت که از حرکتش راضی بود
رو یکی از زانو هاش نشست
ا/ت : تو فکر کردی من مث دخترای هول دورتم کور خوندی جناب
و رفت تو اتاقی که قبلن توش بود .....
خوب من دیگه هیچی تو کپش نمی نویسم این جوری تعداد پارت ها زیاد میشه
ویو جیمین :
جیمین بلند شد سمت در رفت قبل اینکه خارج بشه رو به اونا کرد و گفت
جیمین : اون دیگه مال منه حتی حق نزدیک شدن بهشم ندارید
و بدون منتظر شنیدن جوابی سوار ماشین شد ک یکی از بادیگارداش ا/تو گذاشت کنارش و رفت جلو نشست حرکت کرد اروم سر ا/تو رو شونش گذاشت به نیم رخ بی نقصش نگاه کرد
اون خیلی وقت بود که از ا/ت خوشش میومد و بلخره به دستش آورد اون روز اونو تو باشگاه دیده بود
ا/ت که گاهی برای خالی کردن خودش به اونجا میرفت بدون این که بفهمه کسی اونجا عاشقش شده
بعد چند مین با ایستادن ماشین بادیگاردش خواست که ا/ت رو بغل کنه ولی جیمین مانعش شد
جیمین : خودم این کارو میکنم
_ : چشم
براید استایل ا/ت رو بغل کرد بردتش تو اتاقش گذاشتش رو تخت و رفت بیرون تا به کاراش برسه
ا/ت ویو :
با سردردی که داشتم بلند شدم هنگ دورو بر رو نگاه کرد
ا/ت : فاک بهش الان چه گوهی بخورم قشنگ تر از اینم مگه میشه در رو باز کرد رفت بیرون از بزرگی جایی که توش بود هنگ کرد از پله ها پایین رفت که همون مردی رو دید رفت سمتش عصبی سرش داد زد
ا/ت : عوضی منو کجا اوردی
جیمین با خونسردی تمام توی چشم هاش نگاه کرد و گفت : تو خونه جدیدتی
خدمتکار ها که تا به حال این روی جیمین رو ندیده بودن دهنشون وا مونده بود
اون کسی نبود که کسی که سرش داد بزنه رو سالم بزاره
این بار ا/ت با خونسردی جیمین عصبی تر شد و چاقو میوه خوری رو برداشت و رو گلوی جیمین گذاشت با خشمی که تو صداش بود داد زد
ا/ت : همین الان من رو برگردون عوضی
تو یه حرکت چاقو رو از دستش گرفت و گذاشت رو گردنش جیمین از پشت به ا/ت چسبیده بود تو گوشش لب زد
جیمین : دلیلی نداره الان زنده ای
چاقو رو بیشتر فشار داد
جیمین : همین الان میتونم کارت رو تموم کنم پس گود گرل خوبی باش به حرفام گوش کن هیچ راهی برای بیرون رفتنت نیست فهمیدی
ا/ت که از این کار جیمین تو شک بود با لجبازی پاشو محکم زد به جایی که نباید بزنه
که جیمین از درد افتاد زمین و داد بلندی زد
ا/ت که از حرکتش راضی بود
رو یکی از زانو هاش نشست
ا/ت : تو فکر کردی من مث دخترای هول دورتم کور خوندی جناب
و رفت تو اتاقی که قبلن توش بود .....
خوب من دیگه هیچی تو کپش نمی نویسم این جوری تعداد پارت ها زیاد میشه
۳۵.۸k
۱۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.