سناریو بیتی اس وقتی میفهمن میخوان باباشن
سناریو: بیتی اس وقتی میفهمن میخوان باباشن
نامجون: با دقت به جواب تست بارداری نگاه میکند. لبخندی روی لبانش ظاهر میشود و دستش را روی شکم AT میگذارد. او به آرامی میگوید: "ما داریم بابا مامان میشیم!"
جین: از شنیدن خبر، چشمانش گرد میشود و با هیجان میگوید: "اوه خدای من، من دارم بابا میشم؟" شروع به رقصیدن میکند و بعد با مهربانی میگوید: "باید برای بچه بهترین غذاها رو بپزم!"
شوگا: با چهرهای آرام و لبخندی کمرنگ میگوید: "بالاخره... یه مینی یونگی دیگه!" بعد از شنیدن خبر، سکوت میکند و به فکر فرو میرود که باید یه آهنگ لالایی برای بچه بنویسه.
جیهوپ: با شنیدن خبر، از خوشحالی بالا و پایین میپرد و میگوید: "وای، وای، وای! من میخوام به بچه رقص یاد بدم!" بعدش تو رو محکم بغل میکنه.
جیمین: با شنیدن خبر اشک شوق در چشمانش جمع میشود و میگوید: "من خیلی هیجانزدهام. قول میدم بهترین بابا باشم." بعدش یه بغل گرم بهت میده
تهیونگ: با لبخندی عمیق و چشمان پر از عشق میگوید: "یعنی من دارم بابا میشم؟ باورم نمیشه! قول میدم بهترین بابا رو برای بچهمون باشم." بعدش شروع میکنه به نقاشی کشیدن طرح های مختلف برای اتاق بچه.
جونگ کوک: از شنیدن خبر، دهانش باز میماند و با هیجان میگوید: "باید به بچه شنا و ورزش یاد بدم!" بعدش شروع میکنه به خریدن اسباب بازی های مختلف و سعی میکنه یه گهواره رو مونتاژ کن
نامجون: با دقت به جواب تست بارداری نگاه میکند. لبخندی روی لبانش ظاهر میشود و دستش را روی شکم AT میگذارد. او به آرامی میگوید: "ما داریم بابا مامان میشیم!"
جین: از شنیدن خبر، چشمانش گرد میشود و با هیجان میگوید: "اوه خدای من، من دارم بابا میشم؟" شروع به رقصیدن میکند و بعد با مهربانی میگوید: "باید برای بچه بهترین غذاها رو بپزم!"
شوگا: با چهرهای آرام و لبخندی کمرنگ میگوید: "بالاخره... یه مینی یونگی دیگه!" بعد از شنیدن خبر، سکوت میکند و به فکر فرو میرود که باید یه آهنگ لالایی برای بچه بنویسه.
جیهوپ: با شنیدن خبر، از خوشحالی بالا و پایین میپرد و میگوید: "وای، وای، وای! من میخوام به بچه رقص یاد بدم!" بعدش تو رو محکم بغل میکنه.
جیمین: با شنیدن خبر اشک شوق در چشمانش جمع میشود و میگوید: "من خیلی هیجانزدهام. قول میدم بهترین بابا باشم." بعدش یه بغل گرم بهت میده
تهیونگ: با لبخندی عمیق و چشمان پر از عشق میگوید: "یعنی من دارم بابا میشم؟ باورم نمیشه! قول میدم بهترین بابا رو برای بچهمون باشم." بعدش شروع میکنه به نقاشی کشیدن طرح های مختلف برای اتاق بچه.
جونگ کوک: از شنیدن خبر، دهانش باز میماند و با هیجان میگوید: "باید به بچه شنا و ورزش یاد بدم!" بعدش شروع میکنه به خریدن اسباب بازی های مختلف و سعی میکنه یه گهواره رو مونتاژ کن
- ۸.۱k
- ۲۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط