ما هم میایم خطرناک

&ما هم میایم خطرناک
@ مگه بچم
&اره
#خب بزار اینا رو بزاریم تو بریم
وسایل ها رو داخل گذاشتیم سه تا آبجو
برداشتم و رفتیم
رزا فقط داشت دنبال یه درخت می‌گشت که یهو دوید به طرف یه دختر روش یه چیز هایی نوشته شده بود اونور تر هم یه ویلا دیده می‌شد
&اینجا قبلا اومدی؟
همینجور که داشت به درخت نگاه می‌کرد
با بغض گفت:آره
#پس کسی که دوسش داشتی اسمش مونبین بوده
@ اوهوم
آبجو رو باز کردم و خودم به شوگا هم دادم
&رزا آبجو میخوری
@ من چند سالی میشه که لب به الکل نزدم
از جیبش سیگار در اومد و شروع کرد به کشیدن سیگارش
#میدونی که سیگار از الکل هم بد تره
@ آرومم میکنه
# او
یکم گذشت دیگه برگشتیم ویلا یکم تمیز کاری کردیم و وسایل ها رو جا به جا کردیم رزا لباسشو عوض کرد و کتاب خوند
#چی میخونی
@ بینوایان (اگه حوصله دارید بخونید خیلی خوبه)
#میشه ببینمش
@ اوهوم
نکنارش نشستم و کتاب خوندم
دیدگاه ها (۲)

نکنارش نشستم و کتاب خوندم&بیا اینجا جیمین# اومدمرفتم آشپزخون...

ایرپاد گذاشتم تو گوشم و صداش گذاشتم رو آخر(روز عروسی)لباس عر...

لباسام و وسایل هامو برداشتمبا مامان خدافظی کردم و رفتم سوار...

&در ماشینو باز کن رزا همینجوری داشت دست و پا میزدجیمین ماشین...

part6🦋-ممنون خیلی خوب بود قشنگ طعم بچگیم رو میداد&خواهش میکن...

پارت : ۳۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط