لباسام و وسایل هامو برداشتم

لباسام و وسایل هامو برداشتم
با مامان خدافظی کردم و رفتم سوار ماشین شدم
جیمین گاز داد و رسیدیم عمارت خیلی بزرگ و قشنگ بود
#خب از این طرف
رفتم تو بهم اتاقو نشون دادن
خودمو رو تخت پرت کردم اهنگ گوش دادم
(ویو جیمین صبح)
رزا نیومده بود بیرون رفتم اتاقش خواب بود
#رزا
@..
#بیدار شو داریم میریم
@ کجا
#پاشو آماده شو لباسم بردار میفهمی
رفتم بیرون بعد ده دقیقه رزا اومد منو شوگا صبحونه درست کرده بودیم رزا یکم قهوه خورد
سوار ماشین شدیم راه افتادیم رزا کل مسیر اهنگ گوش میداد و لام تا کام حرفی نمیزد
&رزا
@ بله
&از کی اینجوری شدی
#شوگا زشته
&میخوام بدونم خب
@ وقتی کسی که میمردم براش رو از دست دادم
&کی بود
@اونش به تو مربوط نیست
رسیدیم جنگل
&خب باید تا ویلا پیاده بریم
#باشه
وسایل ها رو برداشتیم
رسیدیم ویلا
@ من میرم جنگل رو بگردم
&ما هم میایم خطرناک
دیدگاه ها (۳)

&ما هم میایم خطرناک @ مگه بچم&اره #خب بزار اینا رو بزاریم تو...

نکنارش نشستم و کتاب خوندم&بیا اینجا جیمین# اومدمرفتم آشپزخون...

&در ماشینو باز کن رزا همینجوری داشت دست و پا میزدجیمین ماشین...

&نمیدونم رفتیم سمت دختره چشاش رو بسته بود داشت گریه میکرد جی...

بیب من برمیگردمپارت :74بعد از خشک کردن موهام یه دست لباس منا...

خب اینم پارت 13 😁البته چون حوصلم سر رفته بود دادم وگرنه هنو...

آغوش گرم پارت ۳:دوست شوگا:دو تایی شون اینجان شوگا:الان میایم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط