ماهتیره

ماه_تیره🌑
Part: 13

از اونجایی که تاحالا کیک درست نکرده بودم خیلی ذوق داشتم

همیشه یا مادرم برام درست میکرد
یا ندیمه مون

دلم تنگ شده بود برای کیک های مامانم

+خوب اسمت چیه من که نمی تونم ندیمه صدات کنم

_خانم فقط به من بگید بتی

+بتی؟ چه اسم قشنگی ولی این کره ای نیست تو اهل کره نیستی؟

_بله خانم من اهل کره نیستم
بفرمایید از این طرف

یه اشپز خونه شیک باکلاس که کلی ادم توش بود از سر اشپز تا.....

سریع وسایل هارو اماده کرد

_ لطفادستاتون رو بشورید
+چشم ولی از الان بگم من هیچی بلد نیستم
لبخند زیبایی زد
_مشکلی نیست

__(حدود یک ساعت شده بود)

منتظر بودم تا توی فر بپزه

بعد بتی رفت کیک اورد
کلی ذوق میکردمو خوشحال بودم
میخواستم با توت فرنگی و شکلات قشنگش کنم
بعد از کلی تلاش شد واقعا قشنگ شده بود

تو فکر خیال بودم که جونگکوک وارد شد
بادیگاداش عین گاو پشت سرش میومدن

همه متوقف شدند
با تعجب به همه جا نگاه میکرد. جوری که انگار اولین باره اینجا اومده بود

_مگه نگفتم جایی نرو

کیکمو پشت سرم قایم کردم که سریع فهمید
_اون چیه پشت سرت!؟

+ک... کیکه
_عجب بیاریش ببینمش

+نمیخوام
اخماشو تو هم کشید

_حوصله ندارم بیارش اینطرف


༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
دیدگاه ها (۰)

ماه_تیره🌑Part: 14عصبانی گوشه لباسمو کشید اون طرف و رسماً هلم...

ماه_تیره🌑Part: 15نفس نفس میزدم و انگار گونه هام گل انداخته ب...

ملودی_تلخ🍷Part: 10~چه غلطی کردی اون تو؟ +مـ مم من هیچ کاری ن...

ماه_تیره🌑Part: 12باچشمای گرد بهش نگاه میکردم+نیاجلو تو دیگه ...

رمان( عمارت ارباب) پارت ۱

part18

part22

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط