لحضهعاشقی پارت
#لحضه_عاشقی. پارت37
اسیع :رفتم تو اتاقش یهو دیدم دروک داره مش*روب میخوره
دروک بسه دیگه اون لعنتی رو نخور
دروک :خوشم میاد (با مستی )
اسیع :زود برو دوش بگیر
دروک:باشه بابا عصبی نشو
اسیع:باش زود برو
دروک:رفتم و وان رو تنظیم کردم و توش نشستم
اسیع میشه شامپو رو برام بیارییی
اسیع:باشه
رفتم درو یکم باز کردم و چشمامو بستم تا میخاستم شامپو رو بهش بدم یهو...
اسیع :رفتم تو اتاقش یهو دیدم دروک داره مش*روب میخوره
دروک بسه دیگه اون لعنتی رو نخور
دروک :خوشم میاد (با مستی )
اسیع :زود برو دوش بگیر
دروک:باشه بابا عصبی نشو
اسیع:باش زود برو
دروک:رفتم و وان رو تنظیم کردم و توش نشستم
اسیع میشه شامپو رو برام بیارییی
اسیع:باشه
رفتم درو یکم باز کردم و چشمامو بستم تا میخاستم شامپو رو بهش بدم یهو...
- ۲.۹k
- ۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط