اشتباهخوبمن

#اشتباه_خوب_من
#پارت_۱۶

بعد از تموم شدن درس و بیرون رفتن استاد از کلاس
من و سمیرا تو کلاس موندیم که درس رو باهم مرور کنیم که از شانس نمیدونم خوب یا بد من عماد و نیما هم تو کلاس موندن

نیما
_سمیرا عشقم امروز بعد دانشگاه بریم شهربازی؟

_اره عزیزم بریم دیارا و عماد هم می‌بریم

فوری سرمو به طرفش برگردوندم و یکی محکم با پام زدم بهش

لب زدم
_سمیرا چرند نگو من نمیام خودتون برید

عماد
_دیارا خانم منم مشتاق بیرون رفتن با تو نیستم

_تو باید از خداتم باشه

_دیارا من یه بشکن بزنم کل دختر های دانشگاه برام صف میبندن

_ههههه چقدر تو مغروری اعتماد به سقفت تو حلقت

نیما و سمیرا هم زمان با هم گفتن:

_بسهههه

سمیرا
_مخالفت قابل قبول نیست باهم میریم شهر بازی

نیما
_اصلا اعتراض وارد نیست

تا خواستم دهنمو باز کنم...
دیدگاه ها (۱۴)

لایک ها کمه شرط پارت بعد اینه که پست قبلی لایک هاش بالای ۲۰ ...

#اشتباه_خوب_من#پارت_۱۷تا خواستم دهنمو باز کنم سمیرا زد تو ده...

#اشتباه_خوب_من#پارت_۱۵صبح زود با خستگی و اجبار بیدار شدم و ب...

#اشتباه_خوب_من#پارت_۱۴روزها همینجوری می‌گذشت _______________...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط