اشتباهخوبمن

#اشتباه_خوب_من
#پارت_۱۵

صبح زود با خستگی و اجبار بیدار شدم و به شدت خسته بودم و رفتم دست و صورتم رو شستم و صبحانمو با عجله خوردم چون داشت دیرم میشد بعد از خونه زدم بیرون

وقتی رسیدم دانشگاه استاد داخل کلاس بود و با غصب داشت بهم نگاه میکرد

همه نگاه ها رو منی که دیر رسیده بودم بود و من معذب این پا و اون پا کردم

_استاد عذر میخوام سعی میکنم دیگه دیر نکنم

_خیل خوب برو بشین سر جات ۱۰ دقیقه دیر کردی بیشتر از این وقت کلاس رو نگیر

اییییی مثل معلم های دبستان حرف میزنه

رفتم پیش سمیرا

_دختر چرت دیر کردی استاد خیلی عصبانی شد

_کم مونده به خاطر دیر کردنم مثل معلم های دبستان خط کش بگیره دستش بزنه رو دستم یا بگه بیا پای تخته یه پاتو بگیر بالا

_اییییی دیارا منو نخندون الان استاد عصبانی میشه

_باشه منو نگیر به حرف همینجوریشم از دستم عصبانیه
دیدگاه ها (۲)

#اشتباه_خوب_من#پارت_۱۶بعد از تموم شدن درس و بیرون رفتن استاد...

لایک ها کمه شرط پارت بعد اینه که پست قبلی لایک هاش بالای ۲۰ ...

#اشتباه_خوب_من#پارت_۱۴روزها همینجوری می‌گذشت _______________...

#اشتباه_خوب_من#پارت_۱۳رفتم خونه و یه دوش ۵ دقیقه ای گرفتم که...

love Between the Tides³⁸یک هفته بعد تهیونگرفتم کلاس تهیونگ:س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط