تو میرسی و به شوقت بهار می آید

تو میرسی و به شوقت بهار می آید
برای منتظرانت قرار می آید
دلم چه صبر قشنگی برای تو دارد
عجیب با غم دیرین کنار می اید
کشیده ام به دلم نقش انتظارت را
 صدای  شیهه و یک تک سوار می آید
شبیه عیسی مریم شبیه معجزه ای
همان که میشکند صد حصار می آید
درین زمانه که لبریز از خوارج شد
عزیز فاطمه با ذولفقار می آید
دیدگاه ها (۹)

لب های تو چایی ست ولی قند نداریملب هست ولی میل به لبخند ندار...

اگر شمعم تویی پروانه ات مناگر دلبر تویی دلداده ا...

با تو برایم عشق حس محشری داشت دیوانگی هم با تو لفظ دیگری داش...

رفتی ندیدی ای یار من بی تو بیقرارممن میزبان داغ و سرخی لا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط