p
p5
مافیای آمریکایی من
ویو ا.ت:
آخی شب تموم شد آی چقدر درد دارم نمی تونم از جام پاشم اومدم زور زدم پاشم که تهیونگ دستمو گرفت و خوابوندم
ا.ت:عزیزم بسه دیگه حال اینکار رو ندارم
تهیونگ:نگران نباش کاریت ندارم ولی تو امروز فقط میخوابی برای عزر خواهی
خندیدم و گفتم :باشه
تهیونگ پاشد و لباسشو عوض کرد
تهیونگ:باید یه کار پیدا کنم دوستام مرقبتن اگه دیدی زیدی نزدیک شدن بهم زنگ بزن
ا.ت:باشه
بعد رفتن ته نیم ساعت بعد ۶ تا پسر جداب اومدن داخل خونه اول ترسیدم ولی بعد فهمیدم دوستای ته هستند هر شیش تا بهم سلام کردن .............
مافیای آمریکایی من
ویو ا.ت:
آخی شب تموم شد آی چقدر درد دارم نمی تونم از جام پاشم اومدم زور زدم پاشم که تهیونگ دستمو گرفت و خوابوندم
ا.ت:عزیزم بسه دیگه حال اینکار رو ندارم
تهیونگ:نگران نباش کاریت ندارم ولی تو امروز فقط میخوابی برای عزر خواهی
خندیدم و گفتم :باشه
تهیونگ پاشد و لباسشو عوض کرد
تهیونگ:باید یه کار پیدا کنم دوستام مرقبتن اگه دیدی زیدی نزدیک شدن بهم زنگ بزن
ا.ت:باشه
بعد رفتن ته نیم ساعت بعد ۶ تا پسر جداب اومدن داخل خونه اول ترسیدم ولی بعد فهمیدم دوستای ته هستند هر شیش تا بهم سلام کردن .............
- ۱.۰k
- ۰۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط