part

#part_❸❻
#khanevadeh_hoseleh_sar_bar

ی نفر داره بهم نزدیک میش..
حامیم : پریسا امین کو؟ ( با داد)
پریسا: ای وای... ترسیدم ( با داد)
حامیم : نترس امین کووو؟ ( با داد)
پریسا : چرا داد میزنی تو اتاقم از سرش خون میومد منم دارم کمک های اولیه رو پیدا میکنم
حامیم : رفتم سمت اتاق امین دیدم بیدار شده...
امین داداشی خوبی؟ چیزیت نشده؟
امین : ن خوبم نگران نباش پریسا میش ی لحظه بیای؟
پریسا : جانم؟
حامیم : چی جانم؟ ببین امین همش تقصیر اینه هنوز اینو ب خونت راه دادی! ( با داد)
امین : حامیم حرف دهنتو بفهم منو پریسا با هم... ( با داد)
حامیم : با هم چی؟ نکنه نکنه ازدواج؟؟؟ ( با داد)
امین : آره قصد ازدواج داریم ما
پریسا : حامیم لطفا برو بیرون
حامیم : ینی چی ک برم بیرون؟ اینجا خونه منه تو باید بری
پریسا : باشه من میرم ( با گریه)
Parnia :
بچه ها صدای موزیکو کم کنین سرم درد میکنه
امیر : پرنیا خانوم تصمیم خودت بود میگفتی پیاده بریم
پرنیا : تو چرا قبول کردی پ؟
امیر : من قبول نکردم شما منو ب زود آوردین
دیدگاه ها (۰)

#part_❸❺#khanevadeh_hoseleh_sar_barباش... امین : رفتم ب آشپز...

#part_❸❹#khanevadeh_hoseleh_sar_barاو مای گاد پ بریم.... Par...

پارت پنجاه پنجچی؟چی داری میگی چرت و پرت نگو رام:من سالن اصلی...

#مافیای_من #P11هان:صب بیدار شدم و دیدم لینو نیستنکنه رفته ما...

رمان فیک پارت 2که یهو یکی دستمو گرفتنگاه کردیم دیدم امیر بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط