پیشی کوچولو من 🐾🐱

پیشی کوچولو من 🐾🐱

p6
○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○
ویو پدربزرگ

گوشیو قطع کردمو رفتم سمت اتاق یونگ سو(پدر ا.ت) قضیه رو بهش گفتمو رفتیم سمت ماشین توی راه بودیم که یهو چشمم خورد به گوشیه یونگ سو دیدم که جونگ ته(اسمو حال میکنین بنازین ساخت خودمه) زنگ میزنه خیلی عصبی شدم که به یونگ سو گفتم

& یونگ..سو گوشیت رو ببین کی زنگ میزنه(عصبی)
پ.ت(پدر ا.ت):اَههه گندش بزنن این مرتیکه الان چی میگه
&جواب بده
یونگ سو گوشیو جواب داد که جونگ ته گفت
(جونگ ته !)
!سلام آقای مین *خنده بلند*
پ.ت: مرتیکه چته چیکار داری؟؟*عصبی و داد*
!باشه عصبی نشو فقط یه امانتی داری پیشم*پوزخند*
پ.ت:چه امانتی؟؟
!انگار نمیدونی برو تو لونه ات میفهمی
پ.ت:مرتیکه لاشی چی میگ....
یونگ سو میخواست ادامه بده که جونگ ته گوشیو قطع کرد
&یونگ سو بدو گاز بده

ویو ا.ت

خیلی ترسیده بودم واسه همین میخواستم رفتم تو اتاق مامانم که دیدم نیس ترسم بیشتر شد رفتم تو حیاط اونجا هم نبود یعنی کجا میتونه باشه ترسم هر لحظه بیشتر میشد

به این فکر کردم که نکنه..‌...

□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□■

end........

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

درود بروبچ احوالتون؟؟
اینم از پارت جدید و ناشناسمم پر کنید و از این به بعد به من بگین الین قشنگا✨️🩷🎀🥂🤍🦋🐬💓🌈
همینطور استوری هامم چک کنید ممنون میشم💜🥺