بهشتی همانند جهنم

بهشتی همانند جهنم ♥

#ارسلان
بعد از اینکه دیانا رو آزاد کردم رفتم اتاق. گوشیم رو گذاشتم توی شارژ و رفتم حمام.
از حمام اومدم بیرون روی لباسام رو پوشیدم حوصله مو خوش کردنم نداشتم تو دلم گفتم کاش یکی بیاد موهام رو خشک کنه که دیدم دیانا در زد:
دیانا: میشه بیام داخل؟
ارسلان: آره دارو هازو بزار روی میز و بیا اینجا.
#دیانا
همون کارو کردم و رفتم جلوش:
ارسلان: سشوار رو بردار موهام رو خشک کن
سشوار رو برداشتم و رفتم نزدیکش گفتم
دیانا: نماین پشت میز آزایش؟
ارسلان: آره؛ میام الان.
دیانا: مرسی
ارسلان: برای تو نکردم.
پوکر نگاهش کردم و بعد از اینکه نشست پشت میز آرایش با سشوار موهاش رو خشک کردم

نیم ساعت بعد:

کار موهاش تموم شد سشوار رو خاموش کردم که ارسلان گفت:
ارسلان: هر روز صبح برنامه ی خشک کردن موهام رو به برنامه هات اذافه کن.
دیانا: چشم
دیدگاه ها (۹)

خواهش میکنم ازتون عشقام🖤

رمان رز زخمی🍷🔪پارت ۲لباسام رو پوشیدم و رفتیم سر فیلم برداریم...

هوم نفسام؟

دیدم همه ی رمان ها شده اردیا. دیگه گفتم بکنم رمان نویس اردیا...

رمان بغلی من پارت ۸۵ارسلان: داشتم با تلفن صحبت می‌کردم که در...

رمان بغلی من پارت های ۸۶و۸۷و۸۸ارسلان: من که باورم نمیشه دیان...

رمان بغلی من پارت ۱۰۱و۱۰۲و۱۰۳ارسلان: دیانا دیانا: بله جایی و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط