امشبی را شه دین

امشبـی را " شـه دیـن "

در حرمش مهمان است

عصر فردا بدنش

زیر سُمِ اسبان است

مکن ای صبح طلوع

مکن ای صبح طلوع
دیدگاه ها (۱)

معلم ریاضی نمی‌دانست !ولی ...ایکس تو بودیکه پیدا نمی‌شدی ......

‏اینکه من امروز صبح تو همچین جا و آب و هوایی بیدار نشدم یعنی...

اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنوَ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ...

آسمان خون گریه کن فرزند زهرا کشته شدیک غریبی در غریبستان دنی...

پارت : ۳۶

🍁خانم جان میگفت قدیما زمستوناش مثل الان نبود که، وقتی برف می...

سناریو یوجینوقتی بعد از مدت طولانی میبینیش•••صبح بود و بخاطر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط